مبارزه با آتش پرستی در ایران

آیت الله سید موسی شبیری زنجانی نقل می فرمودند:
جناب آقای خوانساری نقل می کردند:
زمانی که مراسمی برپا شده بود که از آتش تجلیل کنند و به اصطلاح جشنی گرفته بودند تا آتش پرستی را احیاء کنند، وقتی آقای بروجردی فهمیدند، بسیار ناراحت شدند و امر کردند تا با صدرالاشراف تماس بگیرم و شاه را ببینم و مطلب آیت الله را به شاه برسانم.

چون صدرالاشراف همیشه بین الطلوعین بیدار بود، خودم را با ماشین، بین الطلوعین به تهران و پیش صدرالاشراف رساندم و گفتم: می خواهم شاه را ببینم.
صدرالاشراف گفت: فردا (چون می دانست که برای چه کاری آمدم) گفتم: خیر، همین امروز باید شاه را ببینم و مطلب مهمی از طرف آیت الله باید به ایشان برسانم.

در هر صورت بعد از تماسهائی، قرار شد شاه را ببینم و در حدود ساعت نُه صبح بود که شاه را ملاقات کردیم و شاه تازه از خواب بیدار شده بود و با لباسهای خواب آمد، تا ما را دید احوال آقای بروجردی را پرسید، گفتم: ناراحت است، شاه گفت: خوب پیرمرد است و طبیعی است.
گفتم: درست می فرمائی اما غیر از پیری ناراحتی دیگری دارد.
گفت: حتماً بر اثر مشغلات زیاد است و ما هم وقتی کارهای زیادی داریم خسته می شویم. گفتم: قضیه آتش آقا را ناراحت کرده است.
گفت: آتش که چیزی نیست و ما هم می خواهیم شرکت کنیم. گفتم: بله آیت الله هم می دانند که آتش چیزی نیست اما می فرمایند:
« اینها در خارج از کشور تبلیغ می کنند که آتشی را که پیامبر اسلام هزار و چهار صد سال پیش خاموش کرده است شاه دوباره روشن کرد. »
شاه قدری فکر کرد و گفت: بگوئید من نمی روم و بعد از چند لحظه دستور داد که: بگوئید مراسم را مُلغی کنند.

هیچ نظری موجود نیست: