- خطبه بدون الف
حمدت و عظمت من عظمت منته و سبغت نعمته و سبقت رحمته غضبه و تمت کلمته و نفذت مشیئته و بلغت قضیته، حمدته حمد مقر لربوبیته، متخضع لعبودیته، متنصل من خطیئته، معترف بتوحیده، مومل من ربه مغفره تنجیه، یوم یشغل عن فصیلته و بنیه و نستعینه و نسترشده و نستهدیه و نومن به و نتوکل علیه و شهدت له تشهد مخلص موقن و فردته تفرید مومن متیقن و وحدته توحید عبد مذعن، لیس له شریک فی ملکه و لم یکن له ولی فی صنعه، جل عن مشیر و وزیر و عون و معین و نظیر، علم فستر و نظر فخبر و ملک فقهر و عصی فغفر و حکم فعدل، لم یزل و لن یزول لیس کمثله شیء و هو قبل کل شیء و بعد کل شیء، رب متفرد بعزته متمکن بقوته متقدس بعلوه متکبر بسموه، لیس یدرکه بصر و لیس یحیط به نظر، قوی منیع بصیر سمیع حلیم حکیم رووف رحیم، عجز عن وصفه من یصفه و ضل عن نعته من یعرفه، قرب فبعد و بعد فقرب، یجیب دعوه من یدعوه و یرزقه و یحبوه، ذو لطف خفی و بطش قوی و رحمه موسعه و عقوبه موجعه، رحمته جنه عریضه مونقه و عقوبته حجیم ممدوده موبقه و شهدت ببعثه محمد عبده و رسوله و صفیه و نبیه و خلیله و حبیبه صلی علیه ربه صلوه تحظیه و تزلفه و تعلیه و تقربه و تدنیه، بعثه فی خیر عصر و حین فتره و کفر و رحمه لعبیده و منه لمزیده، ختم به نبوته و وضح به حجته فوعظ و نصح و بلغ و کدح، رووف رحیم بکل مومن، رضی ولی زکی، علیه رحمه و تسلیم و برکه و تکریم من رب غفور رحیم قریب مجیب.
وصیتکم جمیع من حضر بوصیه ربکم و ذکرتکم سنه نبیکم، فعلیکم برهبه تسکن قلوبکم و خشیه تذری دموعکم و تقیه تنجیکم قبل یوم یذهلکم و یبلیکم، یوم یفوز فیه من ثقلت وزن حسنته و خف وزن سیئته، ولتکن مسئلتکم و ملقکم مسئله ذل و خضوع و شکر و خشوع و توبه و نزوع و ندم و رجوع ولیغتنم کل مغتنم منکم صحته قبل سقمه و شبیبته قبل هرمه و کبره و فرصته و سعته و فرغته قبل شغله و غنیته قبل فقره و حضره قبل سفره، من قبل یهرم و یکبر و یمرض و یسقم و یمله طبیبه و یعرض عنه حبیبه و ینقطع عمره و یتغیر لونه و یقل عقله قبل قولهم: هو موعوک و جسمه منهوک، قبل جده فی نزع شدید و حضور کل قریب و بعید قبل شخوص بصره و طموح نظره و رشح جبینه و خطف عرنینه و سکون حنینه و حدیث نفسه و بکی عرسه و یتم منه ولده و تفرقت عنه عدوه و صدیقه و قسم جمعه و ذهب بصره و سمعه و کفن و مدد و وجه و جرد و عری و غسل و نشف و سجی و بسط له وهیی و نشر علیه کفنه و شد منه ذقنه و قمص و عمم و ودع و سلم و حمل فوق سریره و صلی علیه و نقل من دور مزخرفه و قصور مشیده و حجر منجده فجعل فی ضریح ملحود ضیق، مرصود بلبن منضود، مسقف بجلمود و هیل علیه عفره و حثی علیه مدره تحقق حذره و نسی خبره و رجع عنه ولیه و صفیه و ندیمه و نسیبه و تبدل به قریبه و حبیبه فهو حشو قبر و رهین قفر، یسعی فی جسمه دود قبره و یسیل صدیده علی صدره و نحره، یسحق برمته لحمه و ینشف دمه و یرم عظمه حتی یوم حشره و نشره فینشر من قبره و ینفخ فی صدره و یدعی بحشره و نشوره، فثم بعثرت قبور و حصلت سریره صدور وجیء بکل نبی و صدیق و شهید و نطیق و قعد للفصل رب قدیر، بعبده بصیر خبیر فکم من زفره تعنیه و حسره تقصیه فی موقف مهیل و مشهد جلیل بین یدی ملک عظیم، بکل صغیره و کبیره علیم، حینئذ یلجم عرقه و یحصره قلقه، عبرته غیر مرحومه و صرخته غیر مسموعه و حجته غیر مقبوله، تنشر صحیفته و تبین جریرته، حیث نظر فی سوء عمله و شهدت عینه بنظره و یده ببطشه و رجله بخطوه و فرجه بلمسه و جلده بمسه و تهدده منکر و نکیر و کشف عن حیث یصیر، فسلسل جیده و غلغل ملکه یده و سیق یسحب وحده، فورد جهنم بکرب و شده و ظل یعذب فی جحیم و یسقی شربه من حمیم تشوی وجهه و تسلخ جلده و تضرب زبنیته بمقدم من حدید یعود جلده بعد نضجه کجلد جدید، یستغیث فتعرض عنه خزنه جهنم و یستصرخ فلم یجب ندم حیث لم ینفعه ندمه، نعوذ برب قدیر من شر کل مصیر و نسئله عفو من رضی عنه و مغفره من قبل منه، فهو ولی مسئلتی و منجح طلبتی فمن زحزح عن تعذیب ربه جعل فی جنته بقربه و خلد فی قصور مشیده و ملک حور عین و حفده و طیف علیه بکوس و سکن حظیره قدس فی فردوس و تقلب فی نعیم و یسقی من تسنیم و شرب من سلسبیلل قد مزج بزنجبیل ختم بمسک، مستدیم للملک، مستشعر للسرور و یشرب من خمور فی روض مغدق لیس ینزف عقله، هذه منزله من خشی ربه و حذر نفسه و تلک عقوبه من عصی منشئه و سولت له نفسه معصیته فهو قول فصل و حکم عدل، قصص قص و وعظ نص، تنزیل من حکیم حمید نزل به روح قدس منیر مبین، من عند رب کریم علی قلب نبی مهتد رشید و سید صلت علیه رسل سفره، مکرمون برره، عزت برب علیم حکیم قدیر رحیم، من شر عدو لعین رجیم، یتضرع متضرعکم و یبتهل مبتهلکم و نستغفر رب کل مربوب لی و لکم.
ثم قرا امیرالمومنین علیهالسلام الایه الکریمه:
«تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقین».
حمد و تعظیم میکنم خدایی را که منتش بس بزرگ و نعمتش بس فراوان و سرشار است، (خدایی که) رحمتش بر غضبش پیشی گرفته و کلماتش به سر حد کمال و تمام رسیده است، ارادهاش در همه چیز نافذ و حکمش همگان را فراگیر است.
ثم قرا امیرالمومنین علیهالسلام الایه الکریمه:
«تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقین».
ترجمه:
حمد و تعظیم میکنم خدایی را که منتش بس بزرگ و نعمتش بس فراوان و سرشار است، (خدایی که) رحمتش بر غضبش پیشی گرفته و کلماتش به سر حد کمال و تمام رسیده است، ارادهاش در همه چیز نافذ و حکمش همگان را فراگیر است.
او را حمد و ستایش میکنم همانند حمد و ثنای کسی که به خداییاش اقرار نموده و در بندگیاش کمال خضوع و خشوع را دارا بوده و از خطاهایش بیزار گشته، به یگانگی او معتقد بوده و آرزومند مغفرت نجاتبخش او است، در روزی که انسان از فرزند خود غافل و در اندیشهی سرانجام خویش است.
از او کمک میطلبیم و درخواست میکنیم که ما را ارشاد کند و به راه راست رهنمون نماید و به او ایمان میآوریم و بر او توکل میکنیم. شهادت به خداوندی او میدهم، شهادتی خالصانه و از روی یقین و با علم و ایمان. او را یکتا میدانم و چون بندهای که قلبا اقرار میکند او را میستایم.
او در ملک خویش شریک و همتایی ندارد و در آفریدن مخلوقات او را یار و یاوری نیست. او برتر از این است که دارای مشاور و وزیر و یاور و معین و یاریکننده و هم نظیر باشد.
او میداند (ولی) پردهپوشی میکند و میبیند و از همه چیز آگاه است و مالک و غالب بر همه چیز است. او معصیت میشود ولی درمیگذرد و هنگام حکم به عدالت حکم میراند. در گذشته و آینده کسی به مانند او نبوده و قبل از همهی موجودات و بعد از همهی آنها باقی خواهد بود.
پروردگاری است که در عزت خویش یکتا و با قوت خویش قوی و با برتری خویش در نهایت پاکی و با بلندمرتبگی خود در نهایت کبریایی به سر میبرد.
هیچ چشمی او را نمیبیند و هیچ دیدهای او را نمییابد. او قوی و بلندمرتبه، بینا و شنونده، مهربان و بخشنده است. وصفکنندگان از وصف او عاجز و عارفانش نسبت به اوصاف او حیران و متحیرند. به همه چیز نزدیک است. دعای دعاکنندهاش را اجابت میکند و از رزق و عطای خویش او را بهرهمند میسازد. او دارای لطفی پنهان بوده و سختگیری نیرومند است. دارای رحمتی وسیع و عذابی دردناک است. رحمتش بهشت پهناوری است بسیار خوشایند و عذابش دوزخی است بیپایان و نابودکننده.
و شهادت میدهم به بعثت و رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم عبد و رسول و برگزیده و نبی و حبیب و دوست او که درود خدا بر او باد، درودی که او را بهرهمند کند و به بالا و قرب خویش نزدیک گرداند.
خداوند او را در بهترین عصر برانگیخت، هنگامی که هیچ پیامبری در میان نبوده و کفر همه جا را فراگرفته بود و این بعثت برای رحمت بر بندگانش و عطای نعمتی بیشتر، صورت پذیرفت.
خداوند او را خاتم پیامبران قرار داد و به سبب او حجت خویش را بر همگان آشکار ساخت و پیامبر نیز دستورات الهی را به مردم ابلاغ و در این راه سعی و کوشش بسیار نمود. نسبت به هر مومنی دلسوز و مهربان و بخشنده و در عین حال مورد رضای خداوند بود و نسبت به بندگان او سرپرستی پاک و پاکیزه بود. سلام و برکت و تکریم خداوند بخشندهی مهربان و نزدیک و اجابتکنندهی بندگان، بر او باد.
ای کسانی که در حضور من هستید شما را توصیه میکنم به آنچه خداوند شما را به آن توصیه کرده است و سنت پیامبرتان را به شما گوشزد میکنم. بیم و ترس از خداوند را به گونهای در دل خویش جای دهید که اشکتان را از دیدگان جاری سازد و تقوایی پیشه کنید که نجاتبخش شما در روزی باشد که آن روز، شما را از همه چیز فارغ نموده و تنها به خویش مشغول ساخته و به بلاهای بسیار گرفتار میسازد، روزی که رستگار و خوشبخت میشوند کسانی که خوبیهای آنان بیشتر و بدیهای آنان کمتر بوده است. درخواست شما از خداوند و تمجید شما نسبت به او باید با کمال ذلت و خضوع و سپاسگزاری و خشوع و توام با توبه و دوری از معصیت و پشیمانی و بازگشت از گناه باشد.
هر یک از شما باید سلامت خویش را قبل از بیماری و جوانی خویش را قبل از پیری و بزرگسالی و دارایی خویش را قبل از ناداری و آسایش خویش را قبل از گرفتاری و زندگی خویش را قبل از مرگ دریافته و غنیمت شمارد. (آری باید غنیمت شمارد) قبل از اینکه پا به سنین بالا و پیری گذارد و به بیماری و دردی مبتلا گردد که طبیب از او دلتنگ شده و دوست از او روگردان گشته و رشتهی عمر او قطع و عقل او دگرگون گردد. (باید فرصت را غنیمت شمارد) قبل از اینکه به او گفته شود: گرفتار تب شدید و جسمی ضعیف شده است. (باید فرصت را غنیمت شمارد) قبل از اینکه به حالت جان دادن بیفتد و بستگان دور و نزدیک به کنارش بیایند و دیدهاش مبهوت شود و نظرش به بالا خیره گردد و عرق مرگ بر پیشانیاش بنشیند و بینیاش خمیده و صدایش قطع و با خویش به سخن بپردازد.
(در این هنگام است که) همسرش بر او گریان شده و فرزندانش یتیم گشته و دشمن و دوستش از او جدا گردیده و آنچه جمع کرده بود بین دیگران تقسیم شده است.
(در این هنگام است که) چشم و گوشش از کار افتاده و او را به سوی قبله خوابانده و لباسهایش را از تن بیرون آورده و او را عریان نموده و غسل داده و خشک کرده و ردایی برایش گشوده و کفنش را باز کرده (و وی را در آن قرار داده) و با پارچهای چانهاش را بسته و پیراهنی بر او پوشانده و بر سرش پارچهای بستهاند و (دور و نزدیکانش) با او وداع کرده و بر روی تابوتی بدنش را حمل نموده و بر وی نماز خوانده و از خانهی پر زر و زیور و قصر محکم و استوار و خانهی از سنگ ساخته شده، وی را جدا نموده و در گوشهی قبر و در جایی تنگ و بیآب و علف در کنار خشتهای چیده شده در زیر سنگهای سخت قرار داده و خاکها و ریگها را بر او ریختهاند.
(اکنون) از آنچه میترسیده به سرش آمده و (دیگر) خبری از وی به یاد نخواهد
ماند و از کنار مزارش دوست و همراه و اقوام و خویشانش برمیگردند و همسر و محبوب او راهی دگر را در پیش میگیرند. (و از این پس) او همآغوش قبر و اسیر سرزمین بیآب و علف خواهد بود. جسم او مرکز جنب و جوش کرمهای قبر خواهد شد و خونابهی (صورتش) برگردن و سینهاش جاری خواهد گشت. خاک قبر، گوشت بدن وی را پراکنده میکند و خون بدنش را خشک میکند و استخوانش را میپوساند و چنین است تا روز محشر.
و آنگاه که از قبر، او را بیرون میآورند و روح بر پیکر او میدمند و برای حشر و نشر صدایش میزنند، در این هنگام است که قبرها درهم ریخته میشود (و مردگان بپا میخیرند) و باطن هر انسانی آشکار میشود و هر نبی و صدیق و شهیدی را به صحنهی محشر میآورند و خداوند توانای دانای بینا خود عهدهدار جدایی حق از باطل میگردد. پس چه بسیار نالههای جانسوزی که گریبانگیر او میشود و حسرتی که وی را به نابودی میکشاند، در جایگاهی هولناک و دیدگاهی عظیم در حضور پادشاهی بسیار بزرگ که بر هر کوچک و بزرگی دانا است. در این هنگام است که (از شدت گرمای قیامت) عرق سر و صورتش، همچون لجامی بر دهانش گشته (که او را از سخن گفتن بازمیدارد) و اضطراب و نگرانی سراسر وجود او را فراگرفته است. به گریه و فریادش گوش فرانمیدهند و عذر و حجت او را نمیپذیرند. نامهی اعمالش بازمیگردد و آنگاه که به کردارهای زشت خویش مینگرد و دیدهاش به نگاههای بدی که کرده شهادت میدهد و دستش به آنچه سرسختانه گرفته و پایش به جاهایی که گام نهاده و عورتش به آنچه انجام داده و پوستش به آنچه لمس کرده، شهادت میدهند، در این هنگام است که صفحهی کردارش آشکار میشود. (آنگاه) منکر و نکیر وی را تهدید میکنند و از عاقبت و سرانجام او پرده برمیدارند و او را به زنجیر و دستش را به بند و بدنش را به زمین میکشند و روانهی دوزخش میکنند. پس با سختی و شدت بسیار وارد جهنم میشود و برای همیشه او را در آتش سوزان به عذاب میرسانند و جرعهای از چشمههای گداختهی جهنم به او مینوشانند که چهرهاش را بریان و پوستش را جدا میسازد.
(ملائکهی عذاب) با گرزهای آهنین بر سرش میکوبند و پوستش که بر اثر سوختن از بین رفته بود بار دیگر تجدید میگردد. (در آنجا) از مامورین دوزخ فریادخواهی میکند، ولی آنان از او رومیگردانند و به او پاسخ نمیدهند. فریاد دلخراش سر میدهد ولی هیچ نگهبانی پاسخ آنان را نمیدهد و (دیگر) پشیمانیش سودی به او نمیرساند.
از شر هر پایانی به خداوند پناه میبریم و از او عفو و بخششی را میطلبیم که نسبت به بندگان مورد رضایت و قبول خویش، عطا فرموده است و او است عهدهدار درخواست و برآورندهی حاجات من.
و کسی را که از عذاب خداوند دور کنند، در بهشت الهی و در قصرهای محکم و استوار جاودانه جای خواهند داد و در اختیارش حوران و خادمان خواهند گذاشت که با جامهایی پر از شراب، گرد وی به گردش درخواهند آمد و در محضر قدس الهی در بهشت فردوس سکونت خواهد گزید و غرق در نعمتهای بهشتی خواهد شد و از آب گوارای تسنیم و چشمهی سلسبیل که آمیخته به زنجبیل و بر آن نشانی از مشک و عبیر است خواهد نوشید. وی را پادشاهی و ملکی است جاودانه و شادی و سروری است که قلب و جانش را خواهد گرفت. در بوستانی خرم و سرسبز، از شرابهایی خواهد نوشید که عقل او را سلب نخواهد کرد. این مقام و منزلت مخصوص کسی است که از پروردگارش ترسیده و از معصیت او خویش را برحذر داشته است و آن عذاب سزای کسی است که سرپیچی خالق خویش را کرده و معصیت خداوند را نزد خود نیک و زیبا شمرده است.
(و قرآن) سخنی است که حق و باطل را از هم جدا کرده و به عدل حکم نموده و گویای داستان کسانی است که داستانشان بیان گردیده و بیانگر موعظهای است که به روشنی ذکر شده است.
و آن کتابی است که روحالقدس (جبرئیل امین) آن را از طرف خداوند بر قلب پیامبر هدایت شده، نازل نموده است.
درود آن ملائکهای که سفرای بزرگوار و نیکو رفتار الهی هستند، بر پیامبر باد.
پناه میبرم به پروردگار دانای رحیم و حکیم و کریم از شر شیطان، آن دشمن دور از رحمت خدا و رانده شده از درگاه او.
از او کمک میطلبیم و درخواست میکنیم که ما را ارشاد کند و به راه راست رهنمون نماید و به او ایمان میآوریم و بر او توکل میکنیم. شهادت به خداوندی او میدهم، شهادتی خالصانه و از روی یقین و با علم و ایمان. او را یکتا میدانم و چون بندهای که قلبا اقرار میکند او را میستایم.
او در ملک خویش شریک و همتایی ندارد و در آفریدن مخلوقات او را یار و یاوری نیست. او برتر از این است که دارای مشاور و وزیر و یاور و معین و یاریکننده و هم نظیر باشد.
او میداند (ولی) پردهپوشی میکند و میبیند و از همه چیز آگاه است و مالک و غالب بر همه چیز است. او معصیت میشود ولی درمیگذرد و هنگام حکم به عدالت حکم میراند. در گذشته و آینده کسی به مانند او نبوده و قبل از همهی موجودات و بعد از همهی آنها باقی خواهد بود.
پروردگاری است که در عزت خویش یکتا و با قوت خویش قوی و با برتری خویش در نهایت پاکی و با بلندمرتبگی خود در نهایت کبریایی به سر میبرد.
هیچ چشمی او را نمیبیند و هیچ دیدهای او را نمییابد. او قوی و بلندمرتبه، بینا و شنونده، مهربان و بخشنده است. وصفکنندگان از وصف او عاجز و عارفانش نسبت به اوصاف او حیران و متحیرند. به همه چیز نزدیک است. دعای دعاکنندهاش را اجابت میکند و از رزق و عطای خویش او را بهرهمند میسازد. او دارای لطفی پنهان بوده و سختگیری نیرومند است. دارای رحمتی وسیع و عذابی دردناک است. رحمتش بهشت پهناوری است بسیار خوشایند و عذابش دوزخی است بیپایان و نابودکننده.
و شهادت میدهم به بعثت و رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم عبد و رسول و برگزیده و نبی و حبیب و دوست او که درود خدا بر او باد، درودی که او را بهرهمند کند و به بالا و قرب خویش نزدیک گرداند.
خداوند او را در بهترین عصر برانگیخت، هنگامی که هیچ پیامبری در میان نبوده و کفر همه جا را فراگرفته بود و این بعثت برای رحمت بر بندگانش و عطای نعمتی بیشتر، صورت پذیرفت.
خداوند او را خاتم پیامبران قرار داد و به سبب او حجت خویش را بر همگان آشکار ساخت و پیامبر نیز دستورات الهی را به مردم ابلاغ و در این راه سعی و کوشش بسیار نمود. نسبت به هر مومنی دلسوز و مهربان و بخشنده و در عین حال مورد رضای خداوند بود و نسبت به بندگان او سرپرستی پاک و پاکیزه بود. سلام و برکت و تکریم خداوند بخشندهی مهربان و نزدیک و اجابتکنندهی بندگان، بر او باد.
ای کسانی که در حضور من هستید شما را توصیه میکنم به آنچه خداوند شما را به آن توصیه کرده است و سنت پیامبرتان را به شما گوشزد میکنم. بیم و ترس از خداوند را به گونهای در دل خویش جای دهید که اشکتان را از دیدگان جاری سازد و تقوایی پیشه کنید که نجاتبخش شما در روزی باشد که آن روز، شما را از همه چیز فارغ نموده و تنها به خویش مشغول ساخته و به بلاهای بسیار گرفتار میسازد، روزی که رستگار و خوشبخت میشوند کسانی که خوبیهای آنان بیشتر و بدیهای آنان کمتر بوده است. درخواست شما از خداوند و تمجید شما نسبت به او باید با کمال ذلت و خضوع و سپاسگزاری و خشوع و توام با توبه و دوری از معصیت و پشیمانی و بازگشت از گناه باشد.
هر یک از شما باید سلامت خویش را قبل از بیماری و جوانی خویش را قبل از پیری و بزرگسالی و دارایی خویش را قبل از ناداری و آسایش خویش را قبل از گرفتاری و زندگی خویش را قبل از مرگ دریافته و غنیمت شمارد. (آری باید غنیمت شمارد) قبل از اینکه پا به سنین بالا و پیری گذارد و به بیماری و دردی مبتلا گردد که طبیب از او دلتنگ شده و دوست از او روگردان گشته و رشتهی عمر او قطع و عقل او دگرگون گردد. (باید فرصت را غنیمت شمارد) قبل از اینکه به او گفته شود: گرفتار تب شدید و جسمی ضعیف شده است. (باید فرصت را غنیمت شمارد) قبل از اینکه به حالت جان دادن بیفتد و بستگان دور و نزدیک به کنارش بیایند و دیدهاش مبهوت شود و نظرش به بالا خیره گردد و عرق مرگ بر پیشانیاش بنشیند و بینیاش خمیده و صدایش قطع و با خویش به سخن بپردازد.
(در این هنگام است که) همسرش بر او گریان شده و فرزندانش یتیم گشته و دشمن و دوستش از او جدا گردیده و آنچه جمع کرده بود بین دیگران تقسیم شده است.
(در این هنگام است که) چشم و گوشش از کار افتاده و او را به سوی قبله خوابانده و لباسهایش را از تن بیرون آورده و او را عریان نموده و غسل داده و خشک کرده و ردایی برایش گشوده و کفنش را باز کرده (و وی را در آن قرار داده) و با پارچهای چانهاش را بسته و پیراهنی بر او پوشانده و بر سرش پارچهای بستهاند و (دور و نزدیکانش) با او وداع کرده و بر روی تابوتی بدنش را حمل نموده و بر وی نماز خوانده و از خانهی پر زر و زیور و قصر محکم و استوار و خانهی از سنگ ساخته شده، وی را جدا نموده و در گوشهی قبر و در جایی تنگ و بیآب و علف در کنار خشتهای چیده شده در زیر سنگهای سخت قرار داده و خاکها و ریگها را بر او ریختهاند.
(اکنون) از آنچه میترسیده به سرش آمده و (دیگر) خبری از وی به یاد نخواهد
ماند و از کنار مزارش دوست و همراه و اقوام و خویشانش برمیگردند و همسر و محبوب او راهی دگر را در پیش میگیرند. (و از این پس) او همآغوش قبر و اسیر سرزمین بیآب و علف خواهد بود. جسم او مرکز جنب و جوش کرمهای قبر خواهد شد و خونابهی (صورتش) برگردن و سینهاش جاری خواهد گشت. خاک قبر، گوشت بدن وی را پراکنده میکند و خون بدنش را خشک میکند و استخوانش را میپوساند و چنین است تا روز محشر.
و آنگاه که از قبر، او را بیرون میآورند و روح بر پیکر او میدمند و برای حشر و نشر صدایش میزنند، در این هنگام است که قبرها درهم ریخته میشود (و مردگان بپا میخیرند) و باطن هر انسانی آشکار میشود و هر نبی و صدیق و شهیدی را به صحنهی محشر میآورند و خداوند توانای دانای بینا خود عهدهدار جدایی حق از باطل میگردد. پس چه بسیار نالههای جانسوزی که گریبانگیر او میشود و حسرتی که وی را به نابودی میکشاند، در جایگاهی هولناک و دیدگاهی عظیم در حضور پادشاهی بسیار بزرگ که بر هر کوچک و بزرگی دانا است. در این هنگام است که (از شدت گرمای قیامت) عرق سر و صورتش، همچون لجامی بر دهانش گشته (که او را از سخن گفتن بازمیدارد) و اضطراب و نگرانی سراسر وجود او را فراگرفته است. به گریه و فریادش گوش فرانمیدهند و عذر و حجت او را نمیپذیرند. نامهی اعمالش بازمیگردد و آنگاه که به کردارهای زشت خویش مینگرد و دیدهاش به نگاههای بدی که کرده شهادت میدهد و دستش به آنچه سرسختانه گرفته و پایش به جاهایی که گام نهاده و عورتش به آنچه انجام داده و پوستش به آنچه لمس کرده، شهادت میدهند، در این هنگام است که صفحهی کردارش آشکار میشود. (آنگاه) منکر و نکیر وی را تهدید میکنند و از عاقبت و سرانجام او پرده برمیدارند و او را به زنجیر و دستش را به بند و بدنش را به زمین میکشند و روانهی دوزخش میکنند. پس با سختی و شدت بسیار وارد جهنم میشود و برای همیشه او را در آتش سوزان به عذاب میرسانند و جرعهای از چشمههای گداختهی جهنم به او مینوشانند که چهرهاش را بریان و پوستش را جدا میسازد.
(ملائکهی عذاب) با گرزهای آهنین بر سرش میکوبند و پوستش که بر اثر سوختن از بین رفته بود بار دیگر تجدید میگردد. (در آنجا) از مامورین دوزخ فریادخواهی میکند، ولی آنان از او رومیگردانند و به او پاسخ نمیدهند. فریاد دلخراش سر میدهد ولی هیچ نگهبانی پاسخ آنان را نمیدهد و (دیگر) پشیمانیش سودی به او نمیرساند.
از شر هر پایانی به خداوند پناه میبریم و از او عفو و بخششی را میطلبیم که نسبت به بندگان مورد رضایت و قبول خویش، عطا فرموده است و او است عهدهدار درخواست و برآورندهی حاجات من.
و کسی را که از عذاب خداوند دور کنند، در بهشت الهی و در قصرهای محکم و استوار جاودانه جای خواهند داد و در اختیارش حوران و خادمان خواهند گذاشت که با جامهایی پر از شراب، گرد وی به گردش درخواهند آمد و در محضر قدس الهی در بهشت فردوس سکونت خواهد گزید و غرق در نعمتهای بهشتی خواهد شد و از آب گوارای تسنیم و چشمهی سلسبیل که آمیخته به زنجبیل و بر آن نشانی از مشک و عبیر است خواهد نوشید. وی را پادشاهی و ملکی است جاودانه و شادی و سروری است که قلب و جانش را خواهد گرفت. در بوستانی خرم و سرسبز، از شرابهایی خواهد نوشید که عقل او را سلب نخواهد کرد. این مقام و منزلت مخصوص کسی است که از پروردگارش ترسیده و از معصیت او خویش را برحذر داشته است و آن عذاب سزای کسی است که سرپیچی خالق خویش را کرده و معصیت خداوند را نزد خود نیک و زیبا شمرده است.
(و قرآن) سخنی است که حق و باطل را از هم جدا کرده و به عدل حکم نموده و گویای داستان کسانی است که داستانشان بیان گردیده و بیانگر موعظهای است که به روشنی ذکر شده است.
و آن کتابی است که روحالقدس (جبرئیل امین) آن را از طرف خداوند بر قلب پیامبر هدایت شده، نازل نموده است.
درود آن ملائکهای که سفرای بزرگوار و نیکو رفتار الهی هستند، بر پیامبر باد.
پناه میبرم به پروردگار دانای رحیم و حکیم و کریم از شر شیطان، آن دشمن دور از رحمت خدا و رانده شده از درگاه او.
گریه و زاریکنندگان شما باید (در پیشگاه خداوند) به گریه و زاری بپردازند و دعاکنندگان شما باید به دعا مشغول گردند و من برای خودم و شما از خداوند طلب مغفرت میکنم.
آنگاه حضرت این آیه را تلاوت کردند:
«آن خانهی آخرت را مخصوص کسانی قرار میدهیم که خواهان برتری و فساد در زمین نباشند و سرانجام خوش از آن تقویپیشگان است».
الحمدلله اهل الحمد و ماواه و له اوکد الحمد و احلاه و اسرع الحمد و اسراه و اطهر الحمد و اسماه و اکرم الحمد و اولاه، الحمدلله الملک المحمود و المالک الودود مصور کل مولود و مال کل مطرود، ساطح المهاد و موطد الاطواد و مرسل الامطار و مسهل الاوطار، عالم الاسرار و مدرکها و مدمر الاملاک و مهلکها و مکور الدهور و مکررها و مورد الامور و مصدرها، عم سماحه و کمل رکامه و همل و طاوع السوال و الامل و اوسع الرمل و ارمل، احمده حمدا ممدودا و اوحده کما وحد الاواه و هو الله لا اله للامم سواه و لا صادع لما عدله و سواه، ارسل محمدا علما للاسلام و اماما للحکام و مسددا للرعاع و معطل احکام ود و سواع، اعلم و علم و حکم و احکم، اصل الاصول و مهد و اکد الموعود و اوعد، اوصل الله له الاکرام و اودع روحه السلام و رحم آله و اهله الکرام، ما لمع رائل و ملع دال و طلع هلال و سمع اهلال.
اعملوا رعاکم الله اصلح الاعمال و اسلکوا مسالک الحلال و اطرحوا الحرام و دعوه و اسمعوا امرالله و عوه و صلوا الارحام و راعوها و عاصوا الاهواء و اردعوها و صاهروا اهل الصلاح و الورع و صارموا رهط اللهو و الطمع و مصاهرکم اطهر الاحرار مولدا و اسراهم سوددا و احلاهم موردا و ها، هو امکم و حل حرمکم ممسکا ، عروسکم المکرمه و ماهرا لها کما مهر رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) امسلمه و هو اکرم صهر اودع الاولاد و ملک ما اراد و ما سها مملکه و لا وهم و لا وکس صلاحه و لا وصم، اسال الله لکم احماد وصاله و دوام اسعاده و الهم کلا اصلاح حاله و الاعداد لماله و معاده و له الحمد السرمد و المدح لرسوله احمد صلی الله علیه و آله و سلم...
حمد و ثنا، خداوندی را که اهل حمد بوده و جایگاه آن مختص او است و برترین و شیرینترین و سریعترین و گستردهترین و پاکترین و بالاترین و گرامیترین و سزاوارترین حمدها بر ذات او باد. سپاس خداوندی را که پادشاهی است مورد ستایش و مالکی است بسیار مهربان و با محبت. هر مولودی را صورت میبخشد و هر طرد شدهای را ملجاء و پناهگاه است. گسترانندهی دشتها و صحراها و برپاکنندهی کوهها و بلندیها است. فروفرستندهی بارانها و آسانکنندهی مشکلات و نیازها است. عالم و دانا به همهی اسرار و درهم کوبنده و نابودکنندهی همهی پادشاهان است. روزگاران را به سرانجام میرساند و آنان را مجددا به عرصه وجود میآورد و مرجع و مصدر همهی امور اوست. جود و عطایش همه چیز را در برگرفته و ابر بخشش او، با کمال ریزش، همگان را فراگرفته است. خواستهها و امیدهای بندگان را برآورده نموده و به ریگزاران افزونی و توسعه بخشیده است.
حمد و ستایش میکنم او را، حمد و ستایشی بیانتها و یگانهاش میشمارم همانگونه که بندهی دعاکنندهی گریان، او را یگانه میشمارد. و اوست خداوندی که امتها را خدایی جز او نیست و کسی نیست که آنچه را او برپا و تنظیم کرده درهم فروریزد.
او محمد صلی الله علیه و آله و سلم را پرچم هدایت و نشانهی اسلام و امام حکمرانان و استوارکنندهی پیشوایان و تعطیلکنندهی احکام بتهایی چون ود و سواع قرار داد. او (پیامبر) به بندگان خدا حقایق را اعلام کرد و به آنان تعلیم داد و در میان آنان حکم راند و امور را استحکام بخشید و اصول اساسی را پایهگذاری کرد و آنها را ترویج نمود و بر قیامت تاکید بسیار داشت و آنان را از آن بیمناک ساخت.
خداوند آن حضرت را از اکرام خویش بهرهمند سازد و به روانش درود فرستد و به آل و اهلبیت بزرگوارش رحمت عنایت فرماید، تا مادامی که دندان نهایی در دهان میدرخشد و گرگ میدرد و ماه طلوع میکند و بانگ لا اله الا الله به گوش میرسد. خداوند شما را حفظ نماید، بهترین اعمال را انجام دهید و به راههایی روید که حلال است و راههای حرام را ترک کنید و از آن دست بردارید. فرمان خداوند را گوش دهید و آن را به خاطر بسپارید و با اقوام و خویشاوندان پیوند و ارتباط داشته باشید و حقوقشان را مراعات نمایید. با هواها و خواهشهای نفسانی مخالفت و خویشتن را از آنها حفظ کنید. با اهل درستی و تقوا وصلت و ازدواج نمایید و خود را از قومی که سرگرم دنیا و طمع دنیوی هستند جدا سازید.
این کسی که اکنون داماد شما گشته و با شما پیوند نموده، پاکزادهترین آزادگان و شریفترین آنان بوده و از بهترین روش در میان آنان برخوردار است.
او اینک به سوی شما آمده و به حریم شما وارد گشته، در حالی که عروس بزرگوار شما را گرفته و مهریهی او را همان مهریهای قرار داده که رسولخدا، آن را برای همسرش امسلمه قرار داده است. او (رسولخدا)، بهترین دامادی بود که فرزندانی را به ودیعه نهاد و آنچه را خواست به دست آورد و در مورد همسرش غفلت نورزید و دچار اندیشهی نادرست نگشت و در مصلحت او کوتاهی ننمود و بر او عیب و ایراد نگرفت.
از خداوند برای شما بهترین نعمتها و رحمتهایش را درخواست میکنم و از او میخواهم دائما شما را به سعادت، رهنمون گرداند و به همگان اصلاح حال و آماده کردن توشهی آخرت، عنایت فرماید. حمد بیپایان خاص ذات اوست و مدح و ثنا ویژهی رسول او احمد است.
سیمای امام علی (علیه السلام)
آنگاه حضرت این آیه را تلاوت کردند:
«آن خانهی آخرت را مخصوص کسانی قرار میدهیم که خواهان برتری و فساد در زمین نباشند و سرانجام خوش از آن تقویپیشگان است».
- خطبه بدون نقطه
الحمدلله اهل الحمد و ماواه و له اوکد الحمد و احلاه و اسرع الحمد و اسراه و اطهر الحمد و اسماه و اکرم الحمد و اولاه، الحمدلله الملک المحمود و المالک الودود مصور کل مولود و مال کل مطرود، ساطح المهاد و موطد الاطواد و مرسل الامطار و مسهل الاوطار، عالم الاسرار و مدرکها و مدمر الاملاک و مهلکها و مکور الدهور و مکررها و مورد الامور و مصدرها، عم سماحه و کمل رکامه و همل و طاوع السوال و الامل و اوسع الرمل و ارمل، احمده حمدا ممدودا و اوحده کما وحد الاواه و هو الله لا اله للامم سواه و لا صادع لما عدله و سواه، ارسل محمدا علما للاسلام و اماما للحکام و مسددا للرعاع و معطل احکام ود و سواع، اعلم و علم و حکم و احکم، اصل الاصول و مهد و اکد الموعود و اوعد، اوصل الله له الاکرام و اودع روحه السلام و رحم آله و اهله الکرام، ما لمع رائل و ملع دال و طلع هلال و سمع اهلال.
اعملوا رعاکم الله اصلح الاعمال و اسلکوا مسالک الحلال و اطرحوا الحرام و دعوه و اسمعوا امرالله و عوه و صلوا الارحام و راعوها و عاصوا الاهواء و اردعوها و صاهروا اهل الصلاح و الورع و صارموا رهط اللهو و الطمع و مصاهرکم اطهر الاحرار مولدا و اسراهم سوددا و احلاهم موردا و ها، هو امکم و حل حرمکم ممسکا ، عروسکم المکرمه و ماهرا لها کما مهر رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) امسلمه و هو اکرم صهر اودع الاولاد و ملک ما اراد و ما سها مملکه و لا وهم و لا وکس صلاحه و لا وصم، اسال الله لکم احماد وصاله و دوام اسعاده و الهم کلا اصلاح حاله و الاعداد لماله و معاده و له الحمد السرمد و المدح لرسوله احمد صلی الله علیه و آله و سلم...
ترجمه:
حمد و ثنا، خداوندی را که اهل حمد بوده و جایگاه آن مختص او است و برترین و شیرینترین و سریعترین و گستردهترین و پاکترین و بالاترین و گرامیترین و سزاوارترین حمدها بر ذات او باد. سپاس خداوندی را که پادشاهی است مورد ستایش و مالکی است بسیار مهربان و با محبت. هر مولودی را صورت میبخشد و هر طرد شدهای را ملجاء و پناهگاه است. گسترانندهی دشتها و صحراها و برپاکنندهی کوهها و بلندیها است. فروفرستندهی بارانها و آسانکنندهی مشکلات و نیازها است. عالم و دانا به همهی اسرار و درهم کوبنده و نابودکنندهی همهی پادشاهان است. روزگاران را به سرانجام میرساند و آنان را مجددا به عرصه وجود میآورد و مرجع و مصدر همهی امور اوست. جود و عطایش همه چیز را در برگرفته و ابر بخشش او، با کمال ریزش، همگان را فراگرفته است. خواستهها و امیدهای بندگان را برآورده نموده و به ریگزاران افزونی و توسعه بخشیده است.
حمد و ستایش میکنم او را، حمد و ستایشی بیانتها و یگانهاش میشمارم همانگونه که بندهی دعاکنندهی گریان، او را یگانه میشمارد. و اوست خداوندی که امتها را خدایی جز او نیست و کسی نیست که آنچه را او برپا و تنظیم کرده درهم فروریزد.
او محمد صلی الله علیه و آله و سلم را پرچم هدایت و نشانهی اسلام و امام حکمرانان و استوارکنندهی پیشوایان و تعطیلکنندهی احکام بتهایی چون ود و سواع قرار داد. او (پیامبر) به بندگان خدا حقایق را اعلام کرد و به آنان تعلیم داد و در میان آنان حکم راند و امور را استحکام بخشید و اصول اساسی را پایهگذاری کرد و آنها را ترویج نمود و بر قیامت تاکید بسیار داشت و آنان را از آن بیمناک ساخت.
خداوند آن حضرت را از اکرام خویش بهرهمند سازد و به روانش درود فرستد و به آل و اهلبیت بزرگوارش رحمت عنایت فرماید، تا مادامی که دندان نهایی در دهان میدرخشد و گرگ میدرد و ماه طلوع میکند و بانگ لا اله الا الله به گوش میرسد. خداوند شما را حفظ نماید، بهترین اعمال را انجام دهید و به راههایی روید که حلال است و راههای حرام را ترک کنید و از آن دست بردارید. فرمان خداوند را گوش دهید و آن را به خاطر بسپارید و با اقوام و خویشاوندان پیوند و ارتباط داشته باشید و حقوقشان را مراعات نمایید. با هواها و خواهشهای نفسانی مخالفت و خویشتن را از آنها حفظ کنید. با اهل درستی و تقوا وصلت و ازدواج نمایید و خود را از قومی که سرگرم دنیا و طمع دنیوی هستند جدا سازید.
این کسی که اکنون داماد شما گشته و با شما پیوند نموده، پاکزادهترین آزادگان و شریفترین آنان بوده و از بهترین روش در میان آنان برخوردار است.
او اینک به سوی شما آمده و به حریم شما وارد گشته، در حالی که عروس بزرگوار شما را گرفته و مهریهی او را همان مهریهای قرار داده که رسولخدا، آن را برای همسرش امسلمه قرار داده است. او (رسولخدا)، بهترین دامادی بود که فرزندانی را به ودیعه نهاد و آنچه را خواست به دست آورد و در مورد همسرش غفلت نورزید و دچار اندیشهی نادرست نگشت و در مصلحت او کوتاهی ننمود و بر او عیب و ایراد نگرفت.
از خداوند برای شما بهترین نعمتها و رحمتهایش را درخواست میکنم و از او میخواهم دائما شما را به سعادت، رهنمون گرداند و به همگان اصلاح حال و آماده کردن توشهی آخرت، عنایت فرماید. حمد بیپایان خاص ذات اوست و مدح و ثنا ویژهی رسول او احمد است.
سیمای امام علی (علیه السلام)
محمد مهدی عقیلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر