اعراب زمان جاهليت و بالاخص اولاد عدنان طبعا سخى و مهمان نواز بودند، كمتر به امانت خيانت مىكردند، پيمان شكنى را گناه غير قابل بخششى مىدانستند، در راه عقيده فداكار بودند و از صراحت لهجه كاملا بر خوردار بودند. حافظههاى فوقالعاده قوى براى حفظ اشعار و خطب در ميان آنان پيدا مىشد، و در فن شعر و سخنرانى سرآمد روزگار بودند، شجاعت و جرأت آنان ضرب المثل بود، در اسب دوانى و تير اندازى بسيار مهارت داشتند و فرار و پشت كردن به دشمن را زشت و ناپسنديده مىشمردند.
شايد غير از اينها بتوان براى آنها ملكات فاضله ديگرى شمرد.ولى در برابر اينها يك سلسله اخلاق فاسد و ملكات رذيله كه كم كم براى آنها به صورت اخلاق دائمى در آمده بود، جلوه هر كمالى را از بين برده بود و اگر روزنهاى از غيب باز نمىشد به طور مسلم طومار حيات انسانى آنها در هم پيچيده شده، و در پرتگاه مخوف نيستى سرنگون مىگرديدند. از يك طرف نبودن رهبرى و فرهنگ صحيح، و از طرف ديگر انتشار فساد و شيوع خرافات، زندگانى اعراب را بصورت يك زندگانى حيوانى در آورده بود به طورى كه صفحات تاريخ براى ما از جنگهاى پنجاه ساله و صد ساله آنها داستانهايى نقل مىكند، آن هم بر سر موضوعات كوچك و بى اهميت.
امير مؤمنان در يكى از خطبههاى خود، اوضاع عرب پيش از اسلام را چنين بيان مىكند: «خداوند محمد(ص)را بيم دهنده جهانيان، و امين بر كتاب خود مبعوث نمود.و شما گروه عرب بر بدترين آيين بوده در بدترين جاها به سر مىبرديد. در ميان سنگلاخها و مارهاى كر(كه از هيچ صدايى نمىرميدند)اقامت داشتيد آبهاى لجن را مىآشاميديد و غذاهاى خشن(مانند آرد هسته خرما و سوسمار)مىخورديد و خون يكديگر را مىريختيد، و از خويشاوندان دورى مىكرديد. بتها در ميان شما سر پا بود و از گناهان اجتناب نمىنموديد.»(نهج البلاغه خطبه 26)
شايد غير از اينها بتوان براى آنها ملكات فاضله ديگرى شمرد.ولى در برابر اينها يك سلسله اخلاق فاسد و ملكات رذيله كه كم كم براى آنها به صورت اخلاق دائمى در آمده بود، جلوه هر كمالى را از بين برده بود و اگر روزنهاى از غيب باز نمىشد به طور مسلم طومار حيات انسانى آنها در هم پيچيده شده، و در پرتگاه مخوف نيستى سرنگون مىگرديدند. از يك طرف نبودن رهبرى و فرهنگ صحيح، و از طرف ديگر انتشار فساد و شيوع خرافات، زندگانى اعراب را بصورت يك زندگانى حيوانى در آورده بود به طورى كه صفحات تاريخ براى ما از جنگهاى پنجاه ساله و صد ساله آنها داستانهايى نقل مىكند، آن هم بر سر موضوعات كوچك و بى اهميت.
امير مؤمنان در يكى از خطبههاى خود، اوضاع عرب پيش از اسلام را چنين بيان مىكند: «خداوند محمد(ص)را بيم دهنده جهانيان، و امين بر كتاب خود مبعوث نمود.و شما گروه عرب بر بدترين آيين بوده در بدترين جاها به سر مىبرديد. در ميان سنگلاخها و مارهاى كر(كه از هيچ صدايى نمىرميدند)اقامت داشتيد آبهاى لجن را مىآشاميديد و غذاهاى خشن(مانند آرد هسته خرما و سوسمار)مىخورديد و خون يكديگر را مىريختيد، و از خويشاوندان دورى مىكرديد. بتها در ميان شما سر پا بود و از گناهان اجتناب نمىنموديد.»(نهج البلاغه خطبه 26)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر