آیت الله صافی گلپایگانی می فرمودند:
آن بزرگوار، از مذاکره علمی و مطالعه، هیچ گاه خسته نمی شد.
یادم هست: ایشان گاهی اوقات، از کارهای روزانه و مراجعات، به شدت خسته می شدند، به طوری که مراجعات را نمی پذیرفتند و به استراحت می پرداختند.
در همین حال، اگر از ایشان مطلبی را سؤال می کردیم، فوراً، برمی خاستند و می نشستند و به پاسخ و مذاکره می پرداختند.
به ایشان عرض می کردیم: آقا! شما الان فرمودید: خسته ام باید استراحت کنم.
پاسخ می دادند: « من از کارهای علمی خسته نمی شوم. »
گاهی اوقات، اظهار تأسف می کردند که من وقتی در بروجرد بودم، فراغت مطالعه و تحقیق داشتم، ولی این جا، همه اش گرفتار اموری شده ام که مرا از تحقیق واداشته است.
آیت الله حاج سید حسین موسوی کرمانی نقل می کنند:
روزی ایشان فرمودند:
« آقا حسین من در اصفهان که بودم 18 ساعت را یا مطالعه می کردم، یا مباحثه و یا تدریس داشتم و 6 ساعت را به خواب و خوراک اختصاص داده بودم و وقت غذا خوردن در دست چپم کتاب بود و با دست راستم لقمه ای از غذا برمی داشتم و تا این یک لقمه غذا را می خوردم دو سطر کتاب را مطالعه می کردم و تا غذا را می خوردم دو صفحه کتاب را مطالعه کرده بودم. »
و می فرمودند:
« من در تمام عمرم یک دقیقه را به بطالت صرف نکردم و یک کلمه لغو هم از دهان من در نیامده است. »
آن بزرگوار، از مذاکره علمی و مطالعه، هیچ گاه خسته نمی شد.
یادم هست: ایشان گاهی اوقات، از کارهای روزانه و مراجعات، به شدت خسته می شدند، به طوری که مراجعات را نمی پذیرفتند و به استراحت می پرداختند.
در همین حال، اگر از ایشان مطلبی را سؤال می کردیم، فوراً، برمی خاستند و می نشستند و به پاسخ و مذاکره می پرداختند.
به ایشان عرض می کردیم: آقا! شما الان فرمودید: خسته ام باید استراحت کنم.
پاسخ می دادند: « من از کارهای علمی خسته نمی شوم. »
گاهی اوقات، اظهار تأسف می کردند که من وقتی در بروجرد بودم، فراغت مطالعه و تحقیق داشتم، ولی این جا، همه اش گرفتار اموری شده ام که مرا از تحقیق واداشته است.
آیت الله حاج سید حسین موسوی کرمانی نقل می کنند:
روزی ایشان فرمودند:
« آقا حسین من در اصفهان که بودم 18 ساعت را یا مطالعه می کردم، یا مباحثه و یا تدریس داشتم و 6 ساعت را به خواب و خوراک اختصاص داده بودم و وقت غذا خوردن در دست چپم کتاب بود و با دست راستم لقمه ای از غذا برمی داشتم و تا این یک لقمه غذا را می خوردم دو سطر کتاب را مطالعه می کردم و تا غذا را می خوردم دو صفحه کتاب را مطالعه کرده بودم. »
و می فرمودند:
« من در تمام عمرم یک دقیقه را به بطالت صرف نکردم و یک کلمه لغو هم از دهان من در نیامده است. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر