از مرحوم جعفردایی ( خدمت گزار) نقل شده که گفت:
چند روز پس از درگذشت آقا جان شبی شیطان را به صورت پیرمردی در خواب دیدم که رخت خواب و دیگر وسایل خود را به دوش گرفته و می خواهد از محل خارج گردد گفتم کجا می روی؟
گفت: شیخ محمد که فوت کرد کار ما هم تمام شد و بقیه مردم هم که نیازی به من ندارند.
یکی از اهالی محل نیز خواب دیده بود که شیطان از مقابل منزل آقا جان عبور می کرد و به سر و صورت خود می زد و می گفت: امان از دست شیخ محمد امان از دست شیخ محمد.
چند روز پس از درگذشت آقا جان شبی شیطان را به صورت پیرمردی در خواب دیدم که رخت خواب و دیگر وسایل خود را به دوش گرفته و می خواهد از محل خارج گردد گفتم کجا می روی؟
گفت: شیخ محمد که فوت کرد کار ما هم تمام شد و بقیه مردم هم که نیازی به من ندارند.
یکی از اهالی محل نیز خواب دیده بود که شیطان از مقابل منزل آقا جان عبور می کرد و به سر و صورت خود می زد و می گفت: امان از دست شیخ محمد امان از دست شیخ محمد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر