دیدار با حضرت رضا علیه السلام

یکی از اطرافیان می گوید:
« خداوند فرزندی به من عنایت فرمود، زبان او برای حرف زدن، دیر باز شد. به مشهد مشرف شدم. منزلی بود واقع در خیابان تهران که آقا هر وقت به مشهد مشرف می شد در همان منزل سکنی می گرفت.
به همان منزل رفتم. در تشرف به حرم مطهر فرزندم در آغوشم بود به او گفتم: به امام رضا بگو، امام رضا زبان من باز شود، او هم با زبان بچه گانه بهر نحوی می توانست گفت.
شب در همان منزل حضرت رضا علیه السلام را در خواب دیدم که بچه را گرفته به هوا می پراند و باز می گیرد و من وحشت داشتم که بچه از دست امام بیفتد.
وقتی قم خدمت پیر روشن ضمیرم رسیدم و خواب در آن منزل را برای آقا نقل کردم فرمود:
« بله آقا. آن منزل، منزل با برکتی است هر وقت ما مشرف می شویم بازدید آقا از ما در همان اطاق دم در انجام می شود. »

هیچ نظری موجود نیست: