یکی از اطرافیان ایشان می گوید:
یک وقتی برخی از رفقای ما به ایشان پیشنهاد می کردند که اگر به فلان منطقه، یک مسافرتی بفرمایید خوب است. ولی ایشان قبول نمی کرد. من عرض کردم: آقا چرا قبول نمی کنید؟ فرمود:
« من آثار دینی در این مسافرت نمی بینم. »
آقا نقل می کردند یک بار به یکی از روستاهای اطراف قم رفته بودند، یک نفری گفته بود: چون فلانی این جا آمده است، به احترام ایشان من یک مسجد می سازم.
ایشان به جایی که آثاری نداشت، نمی رفتند.
یک وقتی برخی از رفقای ما به ایشان پیشنهاد می کردند که اگر به فلان منطقه، یک مسافرتی بفرمایید خوب است. ولی ایشان قبول نمی کرد. من عرض کردم: آقا چرا قبول نمی کنید؟ فرمود:
« من آثار دینی در این مسافرت نمی بینم. »
آقا نقل می کردند یک بار به یکی از روستاهای اطراف قم رفته بودند، یک نفری گفته بود: چون فلانی این جا آمده است، به احترام ایشان من یک مسجد می سازم.
ایشان به جایی که آثاری نداشت، نمی رفتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر