سید جواد علوی می گوید:
« مرحوم آیت الله بروجردی(ره)، پس از مراجعت از نجف و تصمیم به اقامت در بروجرد، در مدت کوتاهی، از صورت یک طلبه فاضل و ساعی و مورد توجه اساتید بزرگ حوزه، تبدیل به یک روحانی شهری، با همه مشکلات و مصائب آن، خصوصاً، در محیطی تنگ و محدود، مانند بروجرد شد.
ولی تنگ نظریها، معارضه ها، حسادتها و دیگر مصائبی که نوعاً، مستلزم اقامت یک روحانی وزین، مانند ایشان، در یک محیط محدود است، هرگز نتوانست روحیه مصمم و اراده پایدار ایشان را درهم شکند؛ بلکه با هضم همه سختیها و تحمل همه ناملایمات، بر آن شد تا ضمن پرورش سرمایه عظیم علمی خود، از طریق درس و بحث و تحقیق، به یاری مردم خویش برخیزد و برای آنان راهنمایی دلسوز و پیشوایی آشنا با مشکلات و دردها باشد.
ایشان، با درایت بسیار، فروتنی، سعه صدر، ادب و متانت، کرامت اخلاقی و پرهیز از هر گونه برخورد، راه خود را به دو سو گشودند:
فضلا ، طلاب و مردم.
به فاصله کوتاهی پس از تصمیم به توقف، شبها در مسجد سیّد و پس از چندی، روزها نیز در مسجد ناسک الدین، به اقامه نماز جماعت پرداختند.
این جماعت، بعدها در مسجد بزرگ سلطانی برگزار شد. ایشان در مناسبتهای مختلف، خصوصاً، در ماه مبارک رمضان منبر می رفتند. جلسات شبهای قدر ایشان در این ایام، خصوصاً، زمانی که در مسجد سلطانی اقامه جماعت داشتند، از مجالس بسیار سنگین و به یاد ماندنی تاریخ بروجرد است.
کثرت جمعیت نمازگزار در روزهای ماه رمضان در این مسجد بعد از ایشان، دیگر هیچ گاه تکرار نشده است. »
نقل شده است:
در ایام اقامت ایشان در قم، روزی یکی از فضلا از ایشان می پرسد:
آقا! حضرت عالی هیچ گاه منبر رفته اید؟
ایشان فرموده بودند:
« من در ایام اقامت در بروجرد، منبر می رفتم و روضه هم می خواندم. خیلی هم خوب روضه می خواندم. »
همراه با فعالیت در محراب و منبر، به مراجعات و مشکلات جاری مردم نیز، رسیدگی کرده و هیچ گاه از این مشکلات غافل نبوده اند.
دیگر از اقدامات ایشان در بروجرد تأسیس کارخانه برق است که با تشویق افراد متمکن، به خرید سهام آن عملی گردید. این شهر تا آن زمان، از نعمت برق محروم بود.
« مرحوم آیت الله بروجردی(ره)، پس از مراجعت از نجف و تصمیم به اقامت در بروجرد، در مدت کوتاهی، از صورت یک طلبه فاضل و ساعی و مورد توجه اساتید بزرگ حوزه، تبدیل به یک روحانی شهری، با همه مشکلات و مصائب آن، خصوصاً، در محیطی تنگ و محدود، مانند بروجرد شد.
ولی تنگ نظریها، معارضه ها، حسادتها و دیگر مصائبی که نوعاً، مستلزم اقامت یک روحانی وزین، مانند ایشان، در یک محیط محدود است، هرگز نتوانست روحیه مصمم و اراده پایدار ایشان را درهم شکند؛ بلکه با هضم همه سختیها و تحمل همه ناملایمات، بر آن شد تا ضمن پرورش سرمایه عظیم علمی خود، از طریق درس و بحث و تحقیق، به یاری مردم خویش برخیزد و برای آنان راهنمایی دلسوز و پیشوایی آشنا با مشکلات و دردها باشد.
ایشان، با درایت بسیار، فروتنی، سعه صدر، ادب و متانت، کرامت اخلاقی و پرهیز از هر گونه برخورد، راه خود را به دو سو گشودند:
فضلا ، طلاب و مردم.
به فاصله کوتاهی پس از تصمیم به توقف، شبها در مسجد سیّد و پس از چندی، روزها نیز در مسجد ناسک الدین، به اقامه نماز جماعت پرداختند.
این جماعت، بعدها در مسجد بزرگ سلطانی برگزار شد. ایشان در مناسبتهای مختلف، خصوصاً، در ماه مبارک رمضان منبر می رفتند. جلسات شبهای قدر ایشان در این ایام، خصوصاً، زمانی که در مسجد سلطانی اقامه جماعت داشتند، از مجالس بسیار سنگین و به یاد ماندنی تاریخ بروجرد است.
کثرت جمعیت نمازگزار در روزهای ماه رمضان در این مسجد بعد از ایشان، دیگر هیچ گاه تکرار نشده است. »
نقل شده است:
در ایام اقامت ایشان در قم، روزی یکی از فضلا از ایشان می پرسد:
آقا! حضرت عالی هیچ گاه منبر رفته اید؟
ایشان فرموده بودند:
« من در ایام اقامت در بروجرد، منبر می رفتم و روضه هم می خواندم. خیلی هم خوب روضه می خواندم. »
همراه با فعالیت در محراب و منبر، به مراجعات و مشکلات جاری مردم نیز، رسیدگی کرده و هیچ گاه از این مشکلات غافل نبوده اند.
دیگر از اقدامات ایشان در بروجرد تأسیس کارخانه برق است که با تشویق افراد متمکن، به خرید سهام آن عملی گردید. این شهر تا آن زمان، از نعمت برق محروم بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر