در واقع مرحوم کوهستانی نه تنها از کثرت مهمانان اظهار ناخشنودی نمی کرد، بلکه اگر روزی برسرسفره اش مهمانی نبود که با وی هم غذا گردد بسیار ناراحت و متأسف می شد.
یکی از نوادگان ایشان دراین باره چنین می گوید:
در ایام کودکی در حیاط حسینیه با عده ای از بچه های محل مشغول بازی بودیم و آن روز برای آقا جان مهمان نیامده بود چند مرتبه آقا از اندرونی بیرون آمد و از من پرسید :
« مهمان نداریم؟»
گفتم: نه!
آقا اظهار تأسف کرد و فرمود:
« امروز ما چه قدر فقیریم. »
یکی از نوادگان ایشان دراین باره چنین می گوید:
در ایام کودکی در حیاط حسینیه با عده ای از بچه های محل مشغول بازی بودیم و آن روز برای آقا جان مهمان نیامده بود چند مرتبه آقا از اندرونی بیرون آمد و از من پرسید :
« مهمان نداریم؟»
گفتم: نه!
آقا اظهار تأسف کرد و فرمود:
« امروز ما چه قدر فقیریم. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر