از جمله ویژگی های اخلاقی انسانی مرحوم آیت الله کوهستانی که تقریباً از امتیازات منحصر به فرد ایشان بود مهمان نوازی و سفره باز و بابرکت اطعام وی بوده است تا آن جا که طعام و آش آقاجان کوهستانی در مازندران حتی نقاط مختلف کشور از شهرت به سزایی برخوردار گشته بود به حدی که برخی از بزرگان و مراجع نیز تمایل داشتند از آن میل نمایند و از برخی دوستان ایشان نیز خواستار آن آش ساده بودند.
در خانه وی همواره بر روی همگان باز بود. معظم له با کمال میل و رغبت توأم با خوش رویی از مهمانان پذیرایی می نمود و منزلش جای گاه امنی برای مستمندان و عموم ارادتمندان بود که از نقاط مختلف استان به خدمت ایشان می رسیدند .
جناب شیخ ولی الله عموزادی از پدر بزرگوارش نقل می کند که می گفت:
در زمان ما شخص فقیری آمده بود که نمی دانستم اهل کجا بود، ولی آن قدر در منزل آقا ماندگار شد که در همان جا از دنیا رفت.
به ندرت اتفاق می افتاد که بر سر سفره اش مهمانانی حضور نداشته باشند و روزهای جمعه و تعطیلی بر تعداد آنان افزوده می شد به ویژه در ایام عید فطر و یا ایام نوروز بیش از صد نفر بود و گاه به سی صد نفر می رسیدند همگی از خوان گسترده آقاجان بهره مند می گشتند و معمولاً هم بدون اطلاع قبلی بود .
حتی روزی پس از شمردن قاشق ها مشخص شد که سی صد نفراز مهمانان غذا میل کرده بودند. طبق معمول هر روز پذیرایی و ناهار عبارت بود از یک کاسه آش و مقداری نان محلی همراه قاشق چوبی که پس از اقامه نماز جماعت در مسجد آن را با اشتیاق میل می کردند و آن را مایه سعادت و برکت و موجب شفای امراض می دانستند، از این رو هر چه نان بر سر سفره باقی می ماند پس ازجمع آوری در سینی بزرگ، معظم له بر آن ها دعا می خواند و مهمان ها برای تبرک باخود می بردند.
نکته جالب توجه این که مهمانان ایشان فقط از قشر فقیر یا مستمند نبودند، بلکه هر کس که وارد می شد ـ چه غنی و چه فقیر عالم یا غیر عالم ـ با این آش ساده یکسان پذیرایی می شدند. آقا جان نیز خود با مهمانان غذا می خورد و در اواخر عمرشان که به خاطر کسالت پرهیز غذایی داشت به هنگام پذیرایی در حسینیه می نشست تا مهمانان ناهار را میل کنند.
از این رو اغلب یک یا دو ساعت از ظهر گذشته به اندرونی تشریف می بردند و ناهار خود را میل می کردند؛ چه بسا بر اثر کثرت مهمان ها چیزی برای خوردن باقی نمی ماند و به اهل خانه می فرمود:
« هر چه در بساط دارید بیاورید، ولو این که مقداری نان و ترشی باشد. »
گاهی پیش می آمد که ناهار تناول نمی کرد و شب به شام اکتفا می نمود.
در خانه وی همواره بر روی همگان باز بود. معظم له با کمال میل و رغبت توأم با خوش رویی از مهمانان پذیرایی می نمود و منزلش جای گاه امنی برای مستمندان و عموم ارادتمندان بود که از نقاط مختلف استان به خدمت ایشان می رسیدند .
جناب شیخ ولی الله عموزادی از پدر بزرگوارش نقل می کند که می گفت:
در زمان ما شخص فقیری آمده بود که نمی دانستم اهل کجا بود، ولی آن قدر در منزل آقا ماندگار شد که در همان جا از دنیا رفت.
به ندرت اتفاق می افتاد که بر سر سفره اش مهمانانی حضور نداشته باشند و روزهای جمعه و تعطیلی بر تعداد آنان افزوده می شد به ویژه در ایام عید فطر و یا ایام نوروز بیش از صد نفر بود و گاه به سی صد نفر می رسیدند همگی از خوان گسترده آقاجان بهره مند می گشتند و معمولاً هم بدون اطلاع قبلی بود .
حتی روزی پس از شمردن قاشق ها مشخص شد که سی صد نفراز مهمانان غذا میل کرده بودند. طبق معمول هر روز پذیرایی و ناهار عبارت بود از یک کاسه آش و مقداری نان محلی همراه قاشق چوبی که پس از اقامه نماز جماعت در مسجد آن را با اشتیاق میل می کردند و آن را مایه سعادت و برکت و موجب شفای امراض می دانستند، از این رو هر چه نان بر سر سفره باقی می ماند پس ازجمع آوری در سینی بزرگ، معظم له بر آن ها دعا می خواند و مهمان ها برای تبرک باخود می بردند.
نکته جالب توجه این که مهمانان ایشان فقط از قشر فقیر یا مستمند نبودند، بلکه هر کس که وارد می شد ـ چه غنی و چه فقیر عالم یا غیر عالم ـ با این آش ساده یکسان پذیرایی می شدند. آقا جان نیز خود با مهمانان غذا می خورد و در اواخر عمرشان که به خاطر کسالت پرهیز غذایی داشت به هنگام پذیرایی در حسینیه می نشست تا مهمانان ناهار را میل کنند.
از این رو اغلب یک یا دو ساعت از ظهر گذشته به اندرونی تشریف می بردند و ناهار خود را میل می کردند؛ چه بسا بر اثر کثرت مهمان ها چیزی برای خوردن باقی نمی ماند و به اهل خانه می فرمود:
« هر چه در بساط دارید بیاورید، ولو این که مقداری نان و ترشی باشد. »
گاهی پیش می آمد که ناهار تناول نمی کرد و شب به شام اکتفا می نمود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر