اینها روی آتشند!

آن ارادتمند دیگر آقا می گفت:
« در خدمت آقا از قم خارج شدیم، آقای حاج آقا عبدالله فرزند آقا هم رانندگی می کرد دو طرف جاده مردم ریخته بودند در صحرا و بیابان بازی می کردند. آقا فرمود:
« حاج آقا عبدالله نگاه نکن، به من هم فرمود فلانی نگاه نکن. نگاه نکن آتش است. آنها در آتشند، نه روی سبزه، نگاه نکنید. اینها در مزارع مردم سبزی ها را پایمال می کنند و خرابی به بار می آورند. »

هیچ نظری موجود نیست: