شیطان دست بردار نیست

آقای راسخی درباره مراقبت و حضور معظم له می گوید:
او مطمئن و خدا را در همه احوال با چشم دل و بصیرت می دید و هم جا را محضر او می دانست.
خشیتی عجیب از خدای تعالی در قلب مبارکش متبلور و یکی از مصادیق آیه « انما یخشی الله من عباده العلماء/سوره فاطر- آیه 28» بود.
نفس سرکش و شیاطین ظاهر و باطن را در بند کرده بود با آن که ابلیس ریسمان های محکم و زنجیرهای ضخیم برای به دام افکندن او فراهم آورد، لیکن همه را از هم درید و پاره کرد.
وی معنا و مفهوم و مصداق « تفخت من روحی» را نیک می دانست و به عهد خدای تعالی پای بند بود.
ایشان معتقد بود که مانند جدش حضرت آدم علیه السلام باید مسجود ملائکه باشد نه ساجد ابلیس رجیم.
« الم اعهد الیکم یا بنی آدم لا تعبد الشیطان انه لکم عدو مبین/سوره یس-آیه 60». روزی آقا جان وارد اتاق شد و کنار منبر نشست و بنده می شنیدم که آهسته آهسته با خود مطالبی می گفت، عرض کردم: چه می فرمایید؟ اگر امکان دارد بفرمایید!
فرمود:
« این ملعون به من چیزهایی می گوید، عجبا ! هنوز دست برنمی دارد. شگفتا ! خیلی خبیث است، « لا حول و لا قوه الا بالله » و من گفتم و می گویم:
برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه

هیچ نظری موجود نیست: