تولی و تبری

جناب آقای بیگدلی نقل می‌كردند:
آقای مجیدی كه یكی از نوكران و خدمتگذاران به ساحت مقدسه بی‌بی دو عالم حضرت زهرا (علیها ‌السلام) بودند، در ایام عیدالزهراء مراسم جشن و سرور ترتیب می‌داده و با انجام كارهای ملیح و حركات شیرین مردم را به خنده در می‌آوردند و در آن ایام كسی به غیر از ایشان مراسمی برگزار نمی‌كرد.
روزی به آقای مجتهدی عرض كردم، آقای مجیدی كه هر سال مراسم عیدالزهراء برپا می‌كردند امسال از برگزاری آن صرف نظر كرده‌، اما در عالم رؤیا به زیارت حضرت زهراء (علیه‌السلام) مشرف شده و بی‌بی به ایشان دستور می‌فرمایند كه مراسم را برپا كند، هنگامی كه این مطلب را به آقا عرض كردم، فرمودند:
آقای مجیدی را نزد من بیاورید، می‌خواهم ایشان را ببینم.

وقتی كه پیغام آقای مجتهدی را به آقای مجیدی رساندم، با ذوق و شوق تمام خدمت آقا رسید و هنگام ورود مقابل ایشان از خود حركاتی نشان داد كه موجب خندیدن و مسرور گشتن آقا گردید، سپس آقای مجتهدی مبلغ بیست تومان كه در آن موقع مبلغ قابل توجهی بود به آقای مجیدی داده و فرمودند:
این پول حواله حضرت است بگیرید و هیچگاه دست از ارادت و خدمتگذاری برندارید و در جهت برگزاری مراسم عیدالزهراء بسیار تأكید فرمودند در این هنگام آقای مجیدی شروع به گریه كرده و به من گفت آقای مجتهدی از كجا می‌دانستند كه من مبلغ بیست تومان قرض دارم؟!
امروز قبل از اینكه به منزل آقا بیایم به حرم حضرت معصومه (علیها‌السلام) مشرف شده و عرض كردم مبلغ بیست تومان بدهكار می‌باشم و آبرویم در خطر است و از این موضوع غیر از من و بی‌بی هیچكس خبر نداشت، اكنون متحیرم كه چگونه آقای مجتهدی از این مطلب باخبر شده‌اند؟!
آقای بیگدلی می‌گفتند: به آقای مجیدی گفتم: آقای مجتهدی دائماً با حضرت ائمه (علیهم‌السلام) در ارتباط هستند.

هیچ نظری موجود نیست: