زیارت به نیابت مادر

جناب آقای یزدان پناه تعریف كردند:
چندین سال قبل كه می‌خواستم به پابوس حضرت رضا (علیه الاف التحیه و الثناء) مشرف شوم جهت خداحافظی نزد مادرم رفته و به ایشان گفتم: قصد زیارت حضرت رضا (علیه‌السلام) را دارم چه چیزی دوست دارید برای شما سوغات آورم؟
مادرم گفتند: چیزی جز سلامتی تو را نمی‌خواهم اما وقتی مشرف شدی یك زیارت به نیابت من بجا آور. بنده هم قبول نموده و به مشهد مقدس رفتم و پس از زیارت حضرت رضا (علیه‌السلام) خدمت آقای مجتهدی رسیدم، در آنجا به ایشان عرض كردم: آقاجان توجهی كنید تا حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) عنایتی فرمایند و گشایشی در كارهایم حاصل شود.
ایشان نگاهی به من كرده و فرمودند:

به یاد دارید وقتی می‌خواستید به مشهد بیایید، مادرتان چه گفت؟
 
عرض كردم: خیر آقاجان چه گفت؟
فرمودند:
وقتی شما جهت خداحافظی نزد مادرتان رفتید و گفتید چه چیزی برایتان به سوغات آورم. گفتند: من سلامتی تو را می‌خواهم ولی یك زیارت به نیابت من بجا آور. شما سه روز است به مشهد آمده‌اید ولی زیارتی كه به نیابت مادرتان قبول نمودید را انجام نداده‌اید. این زیارت برای ایشان نوشته شده است و انجام آن بر عهده شما می‌باشد و گشایش كار شما به انجام فرمان مادر می‌باشد.
آقای یزدان پناه می‌گفتند: اتفاقاً آن روز مصادف بود با روز شهادت حضرت رضا (علیه‌السلام) و من در آن روز حضرت را به نیابت مادرم زیارت كردم و پس از آن مشكلات من یكی پس از دیگری حل شد.

هیچ نظری موجود نیست: