غذای ایشان نیز همچون زندگی شان ساده و معمولی بود، در خوراک مقید به خوردن غذای لذیذ و مقوی نبود.
هر چه بر روی سفره می آوردند همان را میل می کرد و غذای مخصوص نداشت. در خوردن غذا به حداقل اکتفا می کرد.
تنقلات و میوه کم تر می خورد و مواد غذایی منزل ایشان از برنج و گندم و حبوبات، تمامی از محصولات اراضی موروثی و یا از درآمد و سود آسیاب آبی تهیه می گردید، لبنیات منزل از دام های شخصی که در منزل نگهداری می شده تأمین می گردید، از غذای بازار استفاده نمی کرد مگر به ندرت و یا در مسافرت.
صبح ها بیشتر نان و چای میل می کرد، ظهرها ناهار را با مهمانان که اغلب یک قرص نان و یک کاسه آش ساده که معمول غذای مردم بی بضاعت بود صرف می کرد.
فرزند ایشان می گوید:
صبحی دیدم آقا مشغول خوردن نان است در حالی که نان خیلی خشک بود، در آن سال محصول گندم ما خوب نبود، جو را آرد می کردیم و با آرد گندم مخلوط می نمودیم و با آن نان می پختیم، به همین خاطر نان خیلی سریع خشک می شد.
ایشان نیز دندان نداشت می دیدم به سختی مشغول جویدن نان است، گفتم آقا جان نان خیلی خشک است! فرمود:
« سیر می کند خوب است. »
هر چه بر روی سفره می آوردند همان را میل می کرد و غذای مخصوص نداشت. در خوردن غذا به حداقل اکتفا می کرد.
تنقلات و میوه کم تر می خورد و مواد غذایی منزل ایشان از برنج و گندم و حبوبات، تمامی از محصولات اراضی موروثی و یا از درآمد و سود آسیاب آبی تهیه می گردید، لبنیات منزل از دام های شخصی که در منزل نگهداری می شده تأمین می گردید، از غذای بازار استفاده نمی کرد مگر به ندرت و یا در مسافرت.
صبح ها بیشتر نان و چای میل می کرد، ظهرها ناهار را با مهمانان که اغلب یک قرص نان و یک کاسه آش ساده که معمول غذای مردم بی بضاعت بود صرف می کرد.
فرزند ایشان می گوید:
صبحی دیدم آقا مشغول خوردن نان است در حالی که نان خیلی خشک بود، در آن سال محصول گندم ما خوب نبود، جو را آرد می کردیم و با آرد گندم مخلوط می نمودیم و با آن نان می پختیم، به همین خاطر نان خیلی سریع خشک می شد.
ایشان نیز دندان نداشت می دیدم به سختی مشغول جویدن نان است، گفتم آقا جان نان خیلی خشک است! فرمود:
« سیر می کند خوب است. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر