زاذان نقل مى كند:
من با قنبر غلام امام على (عليه السلام ) محضر اميرالمؤمنين وارد شديم ، قنبر گفت :
يا اميرالمؤمنين وارد شديم ، قنبر گفت :
يا اميرالمؤمنين چيزى براى شما ذخيره كرده ام . حضرت فرمود:
- آن چيست ؟
عرض كرد: تعدادى ظرف طلا و نقره ! چون ديدم تمام اموال غنائم را تقسيم كردى و از آنها براى خود برنداشتى ، من اين ظرفها را براى شما ذخيره كردم .
حضرت على (عليه السلام ) شمشير خود را كشيد و به قنبر فرمود:
- واى بر تو! دوست دارى كه به خانه ام آتش بياورى ! خانه ام را بسوزانى ! سپس آن ظرفها را قطعه قطعه كرد و نمايندگان قبايل را طلبيد، و آنها را به آنان داد، تا عادلانه بين مردم تقسيم كنند:
من با قنبر غلام امام على (عليه السلام ) محضر اميرالمؤمنين وارد شديم ، قنبر گفت :
يا اميرالمؤمنين وارد شديم ، قنبر گفت :
يا اميرالمؤمنين چيزى براى شما ذخيره كرده ام . حضرت فرمود:
- آن چيست ؟
عرض كرد: تعدادى ظرف طلا و نقره ! چون ديدم تمام اموال غنائم را تقسيم كردى و از آنها براى خود برنداشتى ، من اين ظرفها را براى شما ذخيره كردم .
حضرت على (عليه السلام ) شمشير خود را كشيد و به قنبر فرمود:
- واى بر تو! دوست دارى كه به خانه ام آتش بياورى ! خانه ام را بسوزانى ! سپس آن ظرفها را قطعه قطعه كرد و نمايندگان قبايل را طلبيد، و آنها را به آنان داد، تا عادلانه بين مردم تقسيم كنند:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر