براى حضرت گريه اش گرفت

سؤال: پيامبر گرامى چه اندازه مال و ثروت داشت؟
جواب: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) يك خشت روى خشت نگذاشت، در حالتى كه اگر مى خواست مى توانست خانه اى بسازد يك خشت طلا باشد و يك خشت نقره اين چند اطاقى را هم كه داشت از خشت و گل و چوب درخت خرما درست كردند.
سؤال: فرش پيامبر چه بود؟
جواب: فرش پيامبر خاك بود و گاهى يك تكه حصير، بالش پيامبر هم ليف خرما در پوست بزى كه در زير سرش مى گذاشت، تشك و لحاف پيامبر پارچه اى بود كه قسمتى را زير بدن و قسمتى ديگر را روى خود مى كشيد.
آخر عمرش همسران او به يكديگر گفتند: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) استخوان هاى دنده اش نمايان شده بيائيم كارى كنيم كه زير بدنش ‍ نرم تر شود، زنها پارچه را 4 تا كردند دوتائى بود چهار تا كردند، آن شب پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كمى ديرتر از خواب بيدار شد كمى بيشتر احساس راحتى كرد، حضرت از خواب كه برخاستند فرمودند:
چه كسى چنين كرده است؟
يكى از همسران گفت: ما چنين كرديم يا رسول الله! چون بدن مبارك شما ضعيف شده بود، خواستيم زير بدنتان قدرى نرم تر باشد.
حضرت فرمود: به من ظلم كرديد، امشب زير بدنم نرم تر بود، از خواب ديرتر برخواستم ((لطفا)) همان وضع قبل باشد، تابستان بود، پيراهن هم به تن مباركش نبود، روى حصيرى خوابيده بود، از خواب برخواسته بود كه يكى از اصحاب وارد شد، ديد جاى حصير بر دنده هاى حصير نقش بسته است گريه اش گرفت، گفت: يا رسول الله! شما سلطان السلاطين هستيد اين چه زندگى است كه شما داريد.

هر كه كند گريه در عزاى محمد (ص)
راضى از او مى شود خداى محمد
آنچه اذيت كشيد ز امت نادان
بود چو گل روى حق نماى محمد
خلق عظيمش خداى خواند و خجل شد
صبر و شكيبائى از رضاى محمد
ساحر و مجنون به او خطاب نمودند
تنگ نشد قلب باصفاى محمد

هیچ نظری موجود نیست: