نوجوانى با مهابت!

احمد بن عبدالله هاشمى مى گويد:
روزى كه امام حسن عسكرى (عليه السلام) وفات يافت، به منزل ايشان رفتم. جنازه را همراه عده اى كه جمعا چهل نفر مى شديم، بيرون آورده و منتظر اقامه ميت بودم.
ناگاه نوجوانى كه حدودا ده ساله بود به نظر مى آمد و ردايى بر دوش ‍ انداخته، با پاى برهنه، بيرون آمد.
او چنان مهابتى داشت كه ما بدون آن كه بشناسيمش، به احترام او به پا خاستيم. آنگاه در مقابل جنازه ايستاد و همه مردم منظم و به صف شدند و به او اقتدا نودند، و پس از آن كه نماز ميت را به جاى آورد، وارد خانه ديگرى شد.

هیچ نظری موجود نیست: