۱۹ - و اما حق رعیتک بملک النکاح فان تعلم ان الله جعلها سکنا و مستراحا و انسا و واقیه و کذلک کل واحد منکما یحب ان یحمد الله علی صاحبه و یعلم ان ذلک نعمه منه علیه و وجب ان یحسن صحبه نعمه الله و یکرمها و یرفق بها و ان کان حقک علیها اغظ و طاعتک بها الزم فیما احبت و کرهت ( ما لم تکن ) معصیه فان لها حق الرحمه و الموانسه و موضع السکون الیها قضاع اللذه التی لا بد من قضائها و ذلک عظیم و لا قوه الا بالله.
و اما حق رعیتی که به سبب زناشویی سرپرست او هستی [ = همسر ] ، آن است که بدانی خداوند او را مایه آرامش و آسایش ، و همدم و پرستار تو قرار داده است ؛ همچنین بر هر یک از شما واجب است که خداوند را به خاطر وجود همسرش سپاس گوید ، و بداند که او نعمتی است که خداوند به او ارزانی داشته ، و واجب است که با نعمت خداوند رفتاری نیک داشته باشد ، و او را گرامی بدارد و با او سازگاری کند ، و هرچند حق تو بر زنت سخت تر ؛ و فرمان پذیری از تو ، در هر چه دوست می داری یا نمی پسندی ، تا آنجا که گناه نباشد ، بر او لازم تر است [ و حقی که تو بر او داری بیش از حقی است که او بر تو دارد ] ولی در هر حال او این حق را دارد که از تو مهربانی ببیند و از همدمی تو برخوردار شود ، و حق دارد در برآوردن کامی که به ناچار باید بر آورده شود ، آرامش و آسایشش تامین شود ، و این حق بس بزرگ است . و لا قوه الا بالله.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر