نسـىء

اساس گاه شمارى عرب، بر حسب سير منازل، قمر در آسمان بوده است كه از رؤيت هلال تا هلالِ ماه ديگر را «شهر» مى گفتند و دوازده مال قمرى يك سال را تشكيل مى داد. آغاز سال را، چنانكه در اسلام نيز مرسوم است، محرم و آخرين ماه را ذيحجه مى گرفتند و براى هر يك از ماهها نام مخصوص بوده است: محرم، صفر و... از اين دوازده ماه، چهار ماه حرام بوده; سه ماه پيوسته (ذيقعده، ذيحجه، محرم) و يك ماه مجزا (رجب). چون هر ماه 29 روز و چند ساعت است قهراً يكسال قمرى از يكسال شمسى حدود ده يا يازده روز كمتر است كه تقريباً هر سه سال يك ماه بين گاه شمارى شمسى و قمرى تفاوت پيدا مى شود.

حرام قرار دادن اين ماهها نيز به اين انگيزه بوده كه طوائف مختلف بتوانند با اطمينان و آرامشِ خاطر به سفر زيارتى ـ تجارتى حج بروند; زيرا موسم حج، فصل مبادلات تجارى و بازرگانى اعراب و نيز كنگره هاى ادبى بوده است.

از آنجا كه از دير زمان در ماه ذيحجه حج مى گزاردند و اين ماه در گاه شمارى قمرى از فصلى به فصل ديگر تغيير مى يافت و اين تغيير براى زائران كعبه خسارت به دنبال داشت، اين فكر به وجود آمد كه با نوعى عمل كبيسه، اين نقصان را جبران كنند. از اين رو مقرر داشتند كه هر سه سال يكبار ماه صفر را (به جاى ماه محرم) آغاز سال نو قرار دهند كه در نتيجه، موسم حج در همه سال، به وقت معينى مى افتاد و اين عمل را «نَسىء» مى ناميدند.

در مفردات راغب آمده: نسىء ، كه عرب انجام مى داد. از ماده «نسأ» به معناى «تأخير وقت» آمده و آن عبارت بود از تأخير بعضى ماههاى حرام به ماه ديگر.

بنا به محاسبه ابوريحان بيرونى، عرب حجاز ومكه، از دويست سال پيش از هجرت، در تقويمشان اين كار را اعمال مى كرده اند. و چون اين كار احتياج به محاسبه و آگاهيهاى نجومى داشت، توليت اين كار را به عهده مردى از قبيله كِنانه گذاشتند كه در عصر خود از دانش رياضى و نجومى آگاهى و مهارت داشت و او را «نسأه» يا «قلمس» ناميدند و ظاهراً اين منصب در بنى حارِث بن كِنانه مدتها باقى بود.

استاد نبئى مى نويسد : دو سالِ اعراب، روى هم بيست و پنج ماه مى شد و همواره هر دو سال كار قلمس تعيين و اعلام ماه اول سال بود تا اين كه يك دوره بيست و چهار ساله تمام مى شد و بعد از يكدوره كامل و سير ماه، حجّ اعراب در ماههاى ديگرِ سال به ذى حجه حقيقى بر مى گشت و به قول ابومعشر بلخى، عرب در هر بيست و چهار سال قمرى، نُه ماه قمرى كبيسه مى گرفتند.

«محاضرات تاريخ الأمم الإسلاميه» از كتاب «نتايج الافهام فى تقويم العرب قبل الاسلام» نقل مى كند كه نسىء، تأخير محرّم به صفر همان سال تا سال آتيه بوده است، نه در هر سه سال يكسال كبيسه نمودن، كه ابومعشر بلخى هِيَوى گفته و ابوريحان بيرونى و مسعودى از وى پيروى نموده اند.

ولى استاد رشيدالجميلى اين نظريه را مردود دانسته و گفته است كه گروهى از محققان معتقدند كه نسىء همان اضافه كردن يكماه در سه سال قمرى است كه به منظور تطابق سال شمسى و قمرى انجام مى شده است.

به هر حال سرانجام عمل «نسىء» به دستور قرآن در اسلام ممنوع گرديد:

{ اِنَّما النَّسىءُ زِيادَةُ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَرُوا يُحِلُّونِهُ عاماً وَيُحَرِّمونَهُ عاماً لِيُوا طِئُوا عِدَّةَ ما حَرَّم اللهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللهُ... }

و در آيه قبل از اين آمده است:

{ اِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنى عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَالاَرْضَ مِنْها اَرْبَعَةٌ حُرُمُ... }

گفته اند اين آيه زمانى نازل شد كه ذيحجه در وقت واقعى خود قرار يافته بود و از آن زمان، موسمِ حج در اوقات و فصول سال دوران يافت و در اين نيز حكمتى است كه براى بيان آن مجالى وسيعتر مى طلبد.

هیچ نظری موجود نیست: