حاج آقای جاودان میگفت:
میرزا محمد تقی جاودان، دومین پسر مرحوم زاهد بود. ایشان نقل میكرد:
« در دوره كودكی و خردسالی بودم شاید هفت سالم بود كه شبی در كنار مادرم خوابیده بودم. در نیمه های شب از شدت تشنگی از خواب بیدار شدم.
می خواستم مادرم را صدا بزنم و از او طلب آب كنم اما صدای گریه پدرم را شنیدم كه در حال قنوت بود او به گونهای گریه میكرد كه من هم از گریه ایشان به گریه افتادم و بعد هم در همان حال گریه، خوابم برد و به كلی تشنگی را فراموش كردم. »
میرزا محمد تقی جاودان، دومین پسر مرحوم زاهد بود. ایشان نقل میكرد:
« در دوره كودكی و خردسالی بودم شاید هفت سالم بود كه شبی در كنار مادرم خوابیده بودم. در نیمه های شب از شدت تشنگی از خواب بیدار شدم.
می خواستم مادرم را صدا بزنم و از او طلب آب كنم اما صدای گریه پدرم را شنیدم كه در حال قنوت بود او به گونهای گریه میكرد كه من هم از گریه ایشان به گریه افتادم و بعد هم در همان حال گریه، خوابم برد و به كلی تشنگی را فراموش كردم. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر