عرفان حقیقی

آقا برخلاف آنان که خود را با اذکار و اوراد سرگرم می دارند و عبادات آنها با سبحه و سجاده و تخت پوست و غیره باید انجام پذیرد هیچ پای بندی به این آداب و رسوم نداشت، و گاهی تعبیر می فرمود:
« اینها چه اندازه جاهلند که خود را سرگرم این اعمال ظاهری کرده اند و از شناخت و معرفت الله بازمانده اند و اهل اللّهی را در این اداها می دانند. »
می فرمود:
« در مجلسی بودم عده ای از اینها جمع بودند و مجلس سوری بود و پلویی، هر کدام از افراد این فرقه با ولعی که در خوردن داشتند، مدعی اهل اللهی هم بودند.
به آنها گفتم راستی اگر خیال می کنید با این اذکار و اوراد صوری و این نحوه عملکرد به جایی می رسید سخت در اشتباهید، شما ذکر را دارید ولی از مذکور باز ماده اید. »
می فرمود:
« برای آدم شدن و ورود به وادی سیر و سلوک، سیره عملی ائمه دین علیهم السلام را نصب العین خود قرار دهید که غیر از در خانه این خانواده، هیچ کجا خبری و چیزی نیست و هر کجا جای پای عرفان و شناخت را دیدید، بدانید که ارتباط با ائمه علیهم السلام آنجا بود گرچه شهرت به خلاف آن باشد و بدون ارتباط با ائمه معصومین عرفان دروغ است. آنچه ما فهمیده ایم این است.»

بارها می فرمود:
« همه چیز در سیره و روش ائمه معصومین علیهم السلام است. ما چیزی نداریم، دیگران هم چیزی ندارند، بروید در خانه اهل بیت، اگر ما چیزی داشته باشیم از برکت آنها است. »
تمام مراحلی که برای سالک الی الله ذکر شد و آنچه به نظر دیگران نرسیده است. همه را حضرت امیر، امام السالکین و معراج العارفین بدان اشاره فرموده است:
« قد احیی عقله و امات نفسه حتی دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع کثیر البرق فابان له الطریق و سلک به السبیل تدافعته الابواب الی باب السلامه:
سالک الی الله عقل خود را زنده کرده و نفس خود را میرانده است، تا آنجا که این مراقبت و ریاضت شرعی نازکش کرده و این گوشتها را تا اندازه ای از تنش آب کرده است، غلظت روحش را تبدیل به لطف کرده و روحش رقیق شده است و در آن حالت یک مرتبه یک برقی از دورن در او می جهد پس راه را برایش روشن می کند. از این در به آن در و از این منزل به آن منزل می رود تا به آخرین منزل که منزل سعادت است و نهایت راه اوست، می رسد، که آنجا را باب و در سلامت گویند. »

هیچ نظری موجود نیست: