علامه میرجهانی در ایام اقامت در تهران در دروازه دولت منزل داشتند. در همان ایام شبی در خواب مشاهده می کنند، تمام تهران خراب شده و ایشان روی خرابه ها مشغول راه رفتن بوده اند.
در همین حین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می بینند که خطاب به علامه می گویند: کجا آمده ای ... ؟
تا اینکه از روی خرابه ها ماشینی نمایان می شود، ایشان را سوار می کند و به منزلی در خیابان شریف واقفی اصفهان می آورد.
صبح علامه با اصفهان تماس می گیرند و می فرمایند یک خانه برایشان در اصفهان تهیه کنند.
وقتی می آیند و خانه را مشاهده می کنند، می بینند همان خانه ایست که در خواب دیده اند.
در همین حین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می بینند که خطاب به علامه می گویند: کجا آمده ای ... ؟
تا اینکه از روی خرابه ها ماشینی نمایان می شود، ایشان را سوار می کند و به منزلی در خیابان شریف واقفی اصفهان می آورد.
صبح علامه با اصفهان تماس می گیرند و می فرمایند یک خانه برایشان در اصفهان تهیه کنند.
وقتی می آیند و خانه را مشاهده می کنند، می بینند همان خانه ایست که در خواب دیده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر