سفارش حضرت رضا علیه السلام

یکی از ارادتمندان ایشان می گوید:
« روزی به این فکر افتادم که به «آقای امجد» ( یکی از علمای برجسته حاضر) بگویم که به آقا سفارش کند کمی بیش تر ما را مورد عنایت (معنوی) قرار دهد.
تا این که یک روز، نزدیک غروب، دیدم آقا از در خانه ما به طرف علی بن جعفر(ع) قدم زنان می روند. طرف جنوبی علی بن جعفر(ع)، پشت باغ بهشت، زمین خالی بود که آقا به آن جا می رفتند. مقداری چای داخل فلاسک ریختم و استکان و مقداری نبات برداشتم و پشت سر آقا حرکت کردم، تا رسیدیم به جوی آبی که آن جا بود. کنار جوی آب، گیاه هم بود.
آقا لب جوی رو به شرق نشستند و من هم به احترام ایشان، مقابل ایشان نشستم. ایشان فرمود:
« بیا این جا بنشین، پشت به حضرت رضا علیه السلام نکن!»

من هم زود بلند شدم و آن طرف نشستم و چای برای ایشان ریختم و ایشان در حال فکر بود. ایشان غالباً در حال تفکر بود. ناگهان رو به من کرده و فرمود:
« فلانی سفارش زید و عمرو، برای ما فایده ای ندارد، شما باید کاری کنی که حضرت رضا علیه السلام سفارشت را بکند و من راه سفارش حضرت رضا علیه السلام را به تو می گویم. و آن هم اولش این است که دست از زرنگی برداری. اگر دست از زرنگ بازی برداشتی، حضرت رضا علیه السلام می گوید: شیخ را داشته باش؛ و اگر رفتی دنبال زرنگی، که رفتی. »

این در حالی بود که هنوز من به آقای امجد چیزی نگفته بودم، فقط در نظرم بود که بگویم. البته دو سه روزی دنبال ایشان بودم، که در همین خلال آقا فرمود: سفارش زید و عمرو برای ما فایده ای ندارد.

هیچ نظری موجود نیست: