روزی عرض شد، قریب بیست روز است که فلان شیخ برادرش که فرمانده گردانی بود مفقود الاثر شده است الان نمی داند برادرش شهید یا اسیر و یا مجروح شده است؛ نظر جنابعالی چیست؟
ایشان با انگشت مبارک روی فرش یک ضرب در کشید؛ بعد فرمود:
اخوی ایشان شهید شده است و بزودی جنازه اش را می آورند، اما به ایشان اطلاع ندهید که اذیت می شود.
بعد از چند روز جنازه شهید احمد رضا رحیمی را از جبهه های جنگ آوردند.
ایشان با انگشت مبارک روی فرش یک ضرب در کشید؛ بعد فرمود:
اخوی ایشان شهید شده است و بزودی جنازه اش را می آورند، اما به ایشان اطلاع ندهید که اذیت می شود.
بعد از چند روز جنازه شهید احمد رضا رحیمی را از جبهه های جنگ آوردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر