پیام امام زمان (ع) برای آقای کوهستانی

مرحوم آیت الله سید خلیل محمدی بادابسری به سال 1355 شمسی در مشهد مقدس در منزل حجت الاسلام عبدالله محمدی، داستانی از توجه حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ به آیت الله کوهستانی را این گونه نقل می کنند:
در تابستان سالی که مرحوم محمدی کلائی از نجف اشرف به ایران مراجعت کردند، از طریق دامغان به هزار جریب (کلاء) آمده بودند و با جمعی از دوستان، مثل حضرات آیات سید تقی نصیری، شیخ حسین محمدی لائینی، حاج شیخ ابوالقاسم رحمانی و ... در کلاء نزد مرحوم حاج شیخ و آیت الله حاج شیخ عبدالجبار فقیهی (ره) مشغول درس بودیم.

آیت الله کوهستانی برای دیدن حاج شیخ عبدالله به کلاء آمده بودند.
ما از حاج شیخ پرسیدیم، ایشان معمولاً به دیدن کسی آن هم از راه های صعب العبور نمی روند، چه شد که به دیدن شما آمده اند، ایشان فرمودند:
آیت الله کوهستانی به خاطر پیامی که برای ایشان آورده ام، تشریف آورده اند. عرض کردم، چه پیامی و داستان از چه قرار است؟
فرمودند: من یک سال قبل از عزیمت از نجف اشرف به ایران، بارها به حرم حضرت امیر علیه السلام برای عرض حاجتی مشرف می شدم، پس از مدت زیادی شبی در عالم رؤیا حضرت صاحب الزمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را زیارت کردم.
حضرت فرمود:« شیخ چه می خواهی؟ »
عرض کردم، آقا پدرم آخوند ساده ای بیش نیست، وضع مالی او بسیار نامطلوب است. با خواندن نماز استیجاری و گرفتن روزه استیجاری، هزینه تحصیل مرا در نجف تأمین می کند، می خواهم لطف فرمایید که پس از مراجعت به ایران نیاز به این گونه وجوهات نداشته باشم و زمینه ای فراهم آید که از دست رنج خودم امرار معاش نمایم.
حضرت تبسمی کردند و فرمودند: « تو به ایران برو نان و پنیری به تو خواهیم داد. »
آن گاه لیستی از اسامی علمایی را که از آنان راضی بود به من ارائه داد، از جمله اسم آیت الله کوهستانی در بین آن ها بود و پیامی نیز برای آقای شیخ محمد کوهستانی دادند.
مرحوم آیت الله سید خلیل محمدی فرمودند: شاگردان وی اصرار زیادی کردند تا از متن پیام مطلع شوند، ولی مرحوم حاج شیخ از گفتن آن امتناع کرد.

هیچ نظری موجود نیست: