معاشرت

من خودم دیده ام که حاج محمد رضا با چه صبر و حوصله ای به سؤالات کسانی که نزدش می روند، گوش می دهد و برایشان صحبت می کند. حتی یک بار که همراه او به همدان رفته بودم، دو پزشک از تهران و دو روحانی از قم آمده بودند جلوی مغازه حاج محمد رضا ایستاده بودند و منتظر او بودند.
صحبتهای حاج محمد رضا تا غروب طول کشید. صبح فردا هم که به مغازه رفتیم، گروه دیگری آن جا بودند و عصر هم همین طور. خلاصه در دو سه روزی که من همدان بودم، کار و کاسبی حاج محمد رضا، صحبت کردن با مردم بود؛ آن هم با صبر و حوصله و بی آن که عصبانی شود.

هیچ نظری موجود نیست: