یکی از طلاب حوزه در این باره می گوید:
روزهای تعطیلی تابستان بود که طلبه ها به مسافرت رفته بودند من و یکی دیگر از طلاب در مدرسه مانده بودیم و نزد فرزند ایشان، تلمّذ می کردیم، اواخر مرداد ماه بود و هوا هم به شدت گرم، تصمیم گرفتیم شهریور را تعطیل کنیم و به مسافرت برویم.
بنا گذاشته بودیم از محضر آقا رخصت بطلبیم، نزد ایشان رفتیم این در حالی بود که وی در حسینیه نزد مهمانان نشسته بودند، پس از استماع موعظه هایی که برای مردم داشت تصمیم خود را به محضرش عرضه داشتیم و با درک ناقص خود احتمال می دادیم شاید نپذیرد، لیکن با خوش رویی معظم له مواجه شدیم و چنان ترغیبمان کرد که مشتاقانه به سفر رفتیم، فرمودند:
« بسیار خوب است از این فصل مناسب به درستی استفاده کنید و به بالای کوه ها و قله ها بروید تا سلولهای مغز و فکرتان استراحت کند و تجدید قوا کنید که وقتی برگشتید بتوانید بهتر به تحصیل بپردازید. »
همچنین مرحوم آیت الله محمدی بایع کلایی از شاگردان فاضل آیت الله کوهستانی چنین نقل کردند:
ایامی که در دوران نوجوانی در کوهستان درس می خواندم احیاناً به علت مشکلات زمانه دچار کمبودهایی می شدم، شبی به علت تمام شدن نفت چراغ مطالعه در بیرون حجره در زیر مهتاب مشغول مطالعه بودم که آقا جان برای سرکشی طلاب به مدرسه آمدند وقتی متوجه من شدند پرسیدند:
« چه کار می کنی؟»
عرض کردم: مطالعه،
فرمودند:« برای چه بدون نور؟ »
گفتم: نفت چراغ تمام شد،
معظم له با صدای بلند ولی با مهربانی گفتند:
« پسر مطالعه نکن چشمت ضعیف می شود. »
پس از آن که مدرسه را سرکشی نمودند و به طرف منزل بازگشتند مشاهده کردم آقا جان در حالی که یک قوطی نفت در دست مبارکش دارد برگشتند و آن را به من دادند که چراغ را نفت کرده تا در تاریکی و زیر مهتاب مطالعه نکنم.
روزهای تعطیلی تابستان بود که طلبه ها به مسافرت رفته بودند من و یکی دیگر از طلاب در مدرسه مانده بودیم و نزد فرزند ایشان، تلمّذ می کردیم، اواخر مرداد ماه بود و هوا هم به شدت گرم، تصمیم گرفتیم شهریور را تعطیل کنیم و به مسافرت برویم.
بنا گذاشته بودیم از محضر آقا رخصت بطلبیم، نزد ایشان رفتیم این در حالی بود که وی در حسینیه نزد مهمانان نشسته بودند، پس از استماع موعظه هایی که برای مردم داشت تصمیم خود را به محضرش عرضه داشتیم و با درک ناقص خود احتمال می دادیم شاید نپذیرد، لیکن با خوش رویی معظم له مواجه شدیم و چنان ترغیبمان کرد که مشتاقانه به سفر رفتیم، فرمودند:
« بسیار خوب است از این فصل مناسب به درستی استفاده کنید و به بالای کوه ها و قله ها بروید تا سلولهای مغز و فکرتان استراحت کند و تجدید قوا کنید که وقتی برگشتید بتوانید بهتر به تحصیل بپردازید. »
همچنین مرحوم آیت الله محمدی بایع کلایی از شاگردان فاضل آیت الله کوهستانی چنین نقل کردند:
ایامی که در دوران نوجوانی در کوهستان درس می خواندم احیاناً به علت مشکلات زمانه دچار کمبودهایی می شدم، شبی به علت تمام شدن نفت چراغ مطالعه در بیرون حجره در زیر مهتاب مشغول مطالعه بودم که آقا جان برای سرکشی طلاب به مدرسه آمدند وقتی متوجه من شدند پرسیدند:
« چه کار می کنی؟»
عرض کردم: مطالعه،
فرمودند:« برای چه بدون نور؟ »
گفتم: نفت چراغ تمام شد،
معظم له با صدای بلند ولی با مهربانی گفتند:
« پسر مطالعه نکن چشمت ضعیف می شود. »
پس از آن که مدرسه را سرکشی نمودند و به طرف منزل بازگشتند مشاهده کردم آقا جان در حالی که یک قوطی نفت در دست مبارکش دارد برگشتند و آن را به من دادند که چراغ را نفت کرده تا در تاریکی و زیر مهتاب مطالعه نکنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر