احترام به حقوق مومنین و شاگردان

آیت الله مکارم می فرمودند:

حرمت و حق مؤمن تا آن حد عظمت دارد که امام صادق(ع) آن را با عظمت تر از کعبه می داند.

« المؤمن اعظم حرمة من الکعبه. »

آیت الله بروجردی با کمال دقت، مواظب بود کاری که حقی از حقوق دیگران را پایمال کند، از او سر نزند.

به عنوان نمونه، آن مرد بزرگ گاه در لابه لای بحثهایی که در درس می فرمود در برابر اشکالات بیجا کمی عصبانی می شد ( البته نه آنچنان عصبانیتی که او را در خلاف رضای خدا وارد کند ) ولی پس از درس، سخت از آن عصبانیت پشیمان می شدند، دنبال طرف می فرستادند و از او عذرخواهی می کردند. گاهی برای جلب محبت او کمکهای مالی نیز می کردند.

در میان دوستان این مزاح معروف شده بود که:

« عصبانیت آیت الله بروجردی مایه برکت است! »

گاه، به این هم قناعت نمی کردند، روز بعد، هنگامی که بر منبر تدریس می نشستند، در حضور جمع شاگردان، از آن فرد عذرخواهی می کردند. در حالی که می دانیم میان شاگردان و استادان این مسائل، معمول، نیست. استاد به منزله پدر، و شاگرد، همچون فرزند است و توبیخ و خشونت پدر برای فرزند گواراست.

آیت الله جعفر سبحانی در رابطه با احترام ایشان به دیگران از قول امام (ره) نقل میکنند:

« آقای بروجردی به منزل ما تشریف آورده بودند، خدمت ایشان پرتقال آوردیم. ایشان پرتقال را خوردند و هسته های آن را در دست خود نگه داشتند و کنار بشقاب نگذاشتند که مبادا کسی ببیند و بدش بیاید. »

مرحوم میرزا حسن نوری در این رابطه می گفتند:

در این چند سالی که این جانب، در خدمت ایشان بودم، هرگز وی را بدون عمامه یا قبا ندیدم. همیشه، به صورت دو زانو می نشست، هیچ گاه آن مرحوم را در حال نشستن، غیر از این حالت ندیده ام.

ایشان از دردپا، بسیار ناراحت بود. آقایان، پیشنهاد کردند؛ هنگام درس، که روی منبر قرار دارند، دو زانو ننشینند و پاها را روی پله پایین تر منبر قرار بدهند.

ایشان، با تعجب فرمود:

« چطور ممکن است این کار را انجام بدهم. آقایان نشسته اند. آقایان تشریف دارند. »

روی همین حساب، در منزل کرسی کوچکی گذاشته بودند که ایشان در حضور مراجعین، بتواند، پاهایش را دراز کند!

آیت الله محسنی ملایری می گویند:

ایشان، نسبت به شاگردان خود، احترام بلیغ داشتند. به عنوان نمونه: آقا موسی صدر به درس ایشان می آمدند و جوان نورسی بودند. به مجردی که ایشان اشکال می کردند، مرحوم آیت الله بروجردی می فرمودند:

« سکوت کنید تا ببینیم آقا چه می گویند. »

و یا نسبت به آقای فاضل و یا شیخ مهدی حائری و بعضی دیگر، برخی اعتراض می کردند؛ اما آقا نظر داشتند که این آقایان، امید آینده هستند؛ لذا باید مورد تعظیم و عظمت باشند.

آیت الله صافی گلپایگانی می گویند:
دیگر از خصوصیاتشان، ادب در برابر بزرگان و فقهاء بود. در هیچ مورد از درس ایشان، جسارت نسبت به فقیهی دیده نمی شد. وقتی هم در صدد رد قولی بودند، طوری آن قول را رد می کردند که فقط آنانی که مسلط بر اقوال بودند، می فهمیدند چه کسی را رد می کنند.
1. در مبحث صلات، به مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری اشکال داشتند. ابتدا شروع کردند به تجلیل از کتاب صلات ایشان و فرمودند:
« من تا کنون کتابی به این کم لفظی و پرمعنایی ندیده ام. »
آن گاه، اشکال خودشان را مطرح نمودند.

2. مرحوم حاج شیخ عباس قمی، درباره روایتی نظری داده بودند. عده ای از آیت الله بروجردی، از صحت و سقم این نظر سؤال کردند. ایشان ابتدا زحمات شیخ عباس قمی را مفصل بیان نمودند، آن گاه نظر خود را بیان کردند.

3. به هنگام اشکال بر نظری از نظرات شیخ طوسی(ره) در مقام اعتذار بر می آمدند و می فرمودند: مرحوم شیخ طوسی، با این همه تألیفاتی که داشته، مقدار وقتی که برای این موضوع صرف نموده، بسیار اندک بوده است؛ لذا این نظر را داده است.

هیچ نظری موجود نیست: