حاج حسین مغزی نقل می کنند:
یک آقایی بود به نام « مرحوم حاج آقا حسین نیک بین » او به نقل از پدرش برای ما تعریف می کرد که:
« من در یکی از روزهای عاشورا در کربلای امام حسین علیه السلام مشرف بودم. بعد از ظهر عاشورا در حرم امام حسین علیه السلام ناگاه آقا شیخ مرتضی زاهد را دیدم که به داخل حرم می رفت. او بسیار محزون و منقلب بود و یک قسمتی از صورتش مقداری خراشیده شده بود او در حال و هوای خودش بود و هیچ توجهی به اطرافش و به ما نداشت.
من از اینکه آقا شیخ مرتضی را در کربلا می دیدم بسیار خوشحال شده بودم و منتظر ماندم تا او زیارتش تمام شود و با او احوالپرسی کنم. اما بعد از دقایقی هر چه گشتم آقا شیخ مرتضی را در حرم پیدا نکردم.
در روزهای بعد نیز اثری از ایشان در کربلا ندیدم. بعد از مدتی از عتبات عالیات به تهران بازگشتم و در تهران معلوم شد آقا شیخ مرتضی زاهد، هم در صبح و ظهر عاشورا و هم در شام غریبان امام حسین علیه السلام در تهران جلسه روضه و منبر داشته است! »
یک آقایی بود به نام « مرحوم حاج آقا حسین نیک بین » او به نقل از پدرش برای ما تعریف می کرد که:
« من در یکی از روزهای عاشورا در کربلای امام حسین علیه السلام مشرف بودم. بعد از ظهر عاشورا در حرم امام حسین علیه السلام ناگاه آقا شیخ مرتضی زاهد را دیدم که به داخل حرم می رفت. او بسیار محزون و منقلب بود و یک قسمتی از صورتش مقداری خراشیده شده بود او در حال و هوای خودش بود و هیچ توجهی به اطرافش و به ما نداشت.
من از اینکه آقا شیخ مرتضی را در کربلا می دیدم بسیار خوشحال شده بودم و منتظر ماندم تا او زیارتش تمام شود و با او احوالپرسی کنم. اما بعد از دقایقی هر چه گشتم آقا شیخ مرتضی را در حرم پیدا نکردم.
در روزهای بعد نیز اثری از ایشان در کربلا ندیدم. بعد از مدتی از عتبات عالیات به تهران بازگشتم و در تهران معلوم شد آقا شیخ مرتضی زاهد، هم در صبح و ظهر عاشورا و هم در شام غریبان امام حسین علیه السلام در تهران جلسه روضه و منبر داشته است! »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر