تعدادی از دوستان و رفقای خاص آقا شیخ مرتضی زاهد که با ایشان نزدیک و محرم بودند و آقا شیخ مرتضی بسیاری از حرفها را به راحتی می توانست به آنها بگوید نقل می کنند:
« به دور ایشان جمع بودیم. آقا شیخ مرتضی زاهد نگاهش به مورچه ای بی جان افتاد. لحظاتی در فکر فرو رفت و سپس رو ما کرد و گفت:
« می گویند این دانشمندهای جدید همه چیز را براساس آزمایش و امتحان، قبول یا رد می کنند! »
همه حاضران به خوبی فهمیده بودیم او از این جملات منظوری دارد.
آقا شیخ مرتضی نگاهش را به آن مورچه متمرکز کرد.
نگاه حاضران نیز به آن مورچه بی جان معطوف شد. آقا شیخ مرتضی آن مورچه بی جان را برداشت و آن را به دو نیمه نصف کرد!
همه از این عمل شگفت زده شدیم! اگرچه آن مورچه جان در بدن نداشت، اما از آقا شیخ مرتضی چنین عملی بعید بود.
آقا شیخ مرتضی بگونه ای بود که هر کاری می کرد فقط و فقط برای خدا میکرد و کار بیهوده از او سر نمی زد. مردی که حتی نفس کشیدنها و پلک زدنهای او نیز نشانه های فراوانی از اخلاص و برای خدا بودن داشت.
آقا شیخ مرتضی زاهد هر دو نیمه مورچه را با مقداری فاصله بر روی زمین گذاشت؛ سپس سرش را بالا آورد و گفت:
« می گویند این دانشمندان جدید همه چیز را باید آزمایش و امتحان کنند... پس بیایید ما هم یک آزمایش بکنیم. »
در حالی که به آن مورچه دو نیمه شده نظر داشت ادامه داد.
« در روایات آمده است اگر بر مرده ای هفتاد مرتبه، سوره حمد را قرائت کردید، اگر دیدی آن جنازه جان پیدا کرد و زنده شد، زیاد تعجب نکنید! ... پس بیایید ما هم این مطلب و این حمدهای خود را امتحان و آزمایش کنیم. »
آقا شیخ مرتضی زاهد شروع به خواندن سوره حمد کرد.
چند بار سوره حمد قرائت شد، معلوم نیست، ولی پس از لحظات و دقایقی همه حاضران با چشمهای شگفت زده مشاهده کردند که هر دو نیمه از مورچه تکان تکان خوردند و به هم نزدیک شدند و به هم چسبیدند و سپس مورچه ای کامل و سالم جان گرفت و به راه افتاد!
سبحان الله عما یصفون الا عبادالله المخلصین.
خداوند منزه است از آنچه او را به آن توصیف می کنند مگر آن گونه که بندگان مخلص توصیف می کنند.
« به دور ایشان جمع بودیم. آقا شیخ مرتضی زاهد نگاهش به مورچه ای بی جان افتاد. لحظاتی در فکر فرو رفت و سپس رو ما کرد و گفت:
« می گویند این دانشمندهای جدید همه چیز را براساس آزمایش و امتحان، قبول یا رد می کنند! »
همه حاضران به خوبی فهمیده بودیم او از این جملات منظوری دارد.
آقا شیخ مرتضی نگاهش را به آن مورچه متمرکز کرد.
نگاه حاضران نیز به آن مورچه بی جان معطوف شد. آقا شیخ مرتضی آن مورچه بی جان را برداشت و آن را به دو نیمه نصف کرد!
همه از این عمل شگفت زده شدیم! اگرچه آن مورچه جان در بدن نداشت، اما از آقا شیخ مرتضی چنین عملی بعید بود.
آقا شیخ مرتضی بگونه ای بود که هر کاری می کرد فقط و فقط برای خدا میکرد و کار بیهوده از او سر نمی زد. مردی که حتی نفس کشیدنها و پلک زدنهای او نیز نشانه های فراوانی از اخلاص و برای خدا بودن داشت.
آقا شیخ مرتضی زاهد هر دو نیمه مورچه را با مقداری فاصله بر روی زمین گذاشت؛ سپس سرش را بالا آورد و گفت:
« می گویند این دانشمندان جدید همه چیز را باید آزمایش و امتحان کنند... پس بیایید ما هم یک آزمایش بکنیم. »
در حالی که به آن مورچه دو نیمه شده نظر داشت ادامه داد.
« در روایات آمده است اگر بر مرده ای هفتاد مرتبه، سوره حمد را قرائت کردید، اگر دیدی آن جنازه جان پیدا کرد و زنده شد، زیاد تعجب نکنید! ... پس بیایید ما هم این مطلب و این حمدهای خود را امتحان و آزمایش کنیم. »
آقا شیخ مرتضی زاهد شروع به خواندن سوره حمد کرد.
چند بار سوره حمد قرائت شد، معلوم نیست، ولی پس از لحظات و دقایقی همه حاضران با چشمهای شگفت زده مشاهده کردند که هر دو نیمه از مورچه تکان تکان خوردند و به هم نزدیک شدند و به هم چسبیدند و سپس مورچه ای کامل و سالم جان گرفت و به راه افتاد!
سبحان الله عما یصفون الا عبادالله المخلصین.
خداوند منزه است از آنچه او را به آن توصیف می کنند مگر آن گونه که بندگان مخلص توصیف می کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر