آیت الله مصباح نقل می کنند که علامه طباطبائی بسیار منظم بود. اغلب قبل از شاگردان در کلاس درس حاضر می شد و دقیقه ای تخلف نمی کرد و تا دقیقه آخر هم درس می داد و این برنامه دائمی ایشان بود.
در برف و سرما، در طول ده ـ دوازده سال، یادم نمی آید که ایشان یک دفعه هم درس را تعطیل کرده باشد. گاهی شش ساعت ـ پیوسته ـ مطالعه یا فکر می کرد یا مطلب می نوشت.
برای ایشان فرق نمی کرد شاگردشان یک نفر باشد یا بیشتر. یک دوره نهایه الحکمه ی خود را تنها به یک طلبه تدریس کرد و برای طلبه ای دیگر که تقاضای کلاس خصوصی و انفرادی اخلاق و عرفان را از او کرده بود، کلاس یک نفری برقرار کرد که البته هر دو آن ها اکنون از استادان برجسته علمی و معنوی تهران هستند.
علامه از جمله متفکران ارزشمندی بود که در حوزه تحقیق، تدریس و مطالعه، دست توانایی داشت و از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار بود :
علامه از این که با صراحت بگوید « نمی دانم» ابایی نداشت، کراراً اتفاق می افتاد که می گفت باید این موضوع را ببینم و یا اینکه لازم است در خصوص آن فکر کنم بعد جواب دهم.
برای آنکه ذهن شاگرد را به تحرک و پویایی وادارد در جلسات خود می فرمود به من استاد نگویید، ما یک عده ای هستیم که اینجا جمع شده ایم و می خواهیم حقایق اسلام را بررسی کنیم و با هم کار می کنیم من از آقایان خیلی استفاده می کنم.
تحمیل عقیده و تحکم فکر در برخورد با شاگردان نداشت و در مسائل مطروحه نظر خود را می گفت و بعد خطاب به حاضرین می فرمود این موضوعی است که به ذهن ما رسیده است، خودتان بررسی کنید ببنیید تا چه اندازه صحت دارد و مورد قبول است.
از مسائلی که امکان داشت مطرح نمودن آنها تفرقه ایجاد کند و یا احیاناً انحراف فکری پدید آورد، اجتناب می نمود و تنها با خواص، برخی مباحث حساس را در میان می گذاشت.
در برف و سرما، در طول ده ـ دوازده سال، یادم نمی آید که ایشان یک دفعه هم درس را تعطیل کرده باشد. گاهی شش ساعت ـ پیوسته ـ مطالعه یا فکر می کرد یا مطلب می نوشت.
برای ایشان فرق نمی کرد شاگردشان یک نفر باشد یا بیشتر. یک دوره نهایه الحکمه ی خود را تنها به یک طلبه تدریس کرد و برای طلبه ای دیگر که تقاضای کلاس خصوصی و انفرادی اخلاق و عرفان را از او کرده بود، کلاس یک نفری برقرار کرد که البته هر دو آن ها اکنون از استادان برجسته علمی و معنوی تهران هستند.
علامه از جمله متفکران ارزشمندی بود که در حوزه تحقیق، تدریس و مطالعه، دست توانایی داشت و از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار بود :
- 1. تدریس آرام و آهسته
- 2. روشن کردن اصل موضوع
- 3. استدلال توأم با دلیل و برهان
- 4. احترام به بزرگان ضمن انتقاد از آنان
- 5. بها دادن به نظر شاگردان
علامه از این که با صراحت بگوید « نمی دانم» ابایی نداشت، کراراً اتفاق می افتاد که می گفت باید این موضوع را ببینم و یا اینکه لازم است در خصوص آن فکر کنم بعد جواب دهم.
برای آنکه ذهن شاگرد را به تحرک و پویایی وادارد در جلسات خود می فرمود به من استاد نگویید، ما یک عده ای هستیم که اینجا جمع شده ایم و می خواهیم حقایق اسلام را بررسی کنیم و با هم کار می کنیم من از آقایان خیلی استفاده می کنم.
تحمیل عقیده و تحکم فکر در برخورد با شاگردان نداشت و در مسائل مطروحه نظر خود را می گفت و بعد خطاب به حاضرین می فرمود این موضوعی است که به ذهن ما رسیده است، خودتان بررسی کنید ببنیید تا چه اندازه صحت دارد و مورد قبول است.
از مسائلی که امکان داشت مطرح نمودن آنها تفرقه ایجاد کند و یا احیاناً انحراف فکری پدید آورد، اجتناب می نمود و تنها با خواص، برخی مباحث حساس را در میان می گذاشت.
- 6. پیوند دین و عقل
علامه همواره تأکید می کردند که دین و عقل با هم سازگاری دارند، در جایی که فکرمان از عهده فهم بعضی از مسائل برنیاید در آنجا حقیقت دینی را پذیرفته، استدلال عقلی را به یک سو می نهیم.
در مورد معاد جسمانی یا معاد روحانی و عقلانی نظرشان این بود که اگر ما در مواردی نتوانستیم حقیقتی را درک کنیم تابع محض قرآن کریم و دین خواهیم بود و در بیان حقیقت، پای عقل را در برابر وحی، مستحکم نمی دانستند تا بتواند در جایی که یک سلسله جزئیاتی که دین درباره آنها نظر دارد مداخله نماید.
این نکته در تفسیر المیزان، بسیار مشهور است؛ بنابراین با تمام علاقه و احترام خاصی که نسبت به هر دو رشته ( دین و عقل) داشت و با اینکه با تمام وجود از حقانیت عقل دفاع می کرد، نسبت به حقایق دینی بی مهری نمی کرد.
در مورد معاد جسمانی یا معاد روحانی و عقلانی نظرشان این بود که اگر ما در مواردی نتوانستیم حقیقتی را درک کنیم تابع محض قرآن کریم و دین خواهیم بود و در بیان حقیقت، پای عقل را در برابر وحی، مستحکم نمی دانستند تا بتواند در جایی که یک سلسله جزئیاتی که دین درباره آنها نظر دارد مداخله نماید.
این نکته در تفسیر المیزان، بسیار مشهور است؛ بنابراین با تمام علاقه و احترام خاصی که نسبت به هر دو رشته ( دین و عقل) داشت و با اینکه با تمام وجود از حقانیت عقل دفاع می کرد، نسبت به حقایق دینی بی مهری نمی کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر