آقای مهدی معماریان نقل میکردند:
برای خریدن ملکی در لواسانات، نزد یکی از روحانیون تهران استخاره کردم. با قرآن استخاره کرد و فرمود:
« کاری که نیت کرده اید، نه خیر دنیا دارد و نه خیر آخرت. »
حدود یک ماه پس از آن به همدان رفتم و خدمت حاج محمد رضا رسیدم. هنگام نماز به حاجی گفتم: « نیتی دارم. خوب و بد آن را بفرمایید. »
گفت:
« بین نماز مغرب و عشا می گویم. »
بعد از نماز مغرب، بی آن که استخاره ای به تسبیح یا قرآن کرده باشد، رو به من کرد و گفت:
« نه خیر دنیا دارد و نه خیر آخرت. » نیت من، خریدن همان ملکی بود که چندی پیش در نظر داشتم.
برای خریدن ملکی در لواسانات، نزد یکی از روحانیون تهران استخاره کردم. با قرآن استخاره کرد و فرمود:
« کاری که نیت کرده اید، نه خیر دنیا دارد و نه خیر آخرت. »
حدود یک ماه پس از آن به همدان رفتم و خدمت حاج محمد رضا رسیدم. هنگام نماز به حاجی گفتم: « نیتی دارم. خوب و بد آن را بفرمایید. »
گفت:
« بین نماز مغرب و عشا می گویم. »
بعد از نماز مغرب، بی آن که استخاره ای به تسبیح یا قرآن کرده باشد، رو به من کرد و گفت:
« نه خیر دنیا دارد و نه خیر آخرت. » نیت من، خریدن همان ملکی بود که چندی پیش در نظر داشتم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر