داستان فرار كردن شترى از كشتارگاه مشهد، و بيرون دويدن از كشتارگاه كه خارج از شهر بوده است و خيابان هاى سر راه را يكى پس از ديگرى بدون و از در صحن مطهر وارد صحن شدن، و از آنجا يكسره به پشت پنجره فولاد كه محل التجاه و نياز پناهندگان است، دويدن و در آنجا روى زمين نشستن و رو به پنجره و قبر مطهر نمودن، از امورى است كه جاى شبهه و ترديد نيست ، براى همه واضح و مشهود بود، ما هم در جرائد خوانديم، و انكار احدى را نشنيديم، بلكه همه اهل مشهد مقدس رضوى عليه الاف التحيه و الثناء شاهد و گواه صدق بر اين قضيه بوده و هستند.
آستان مقدس رضوى، اين شتر را از صاحبش خريد و آن را در بيابان با ساير شترهاى حضرت آزادانه روان ساخت.
اى كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس
اشك فردوس برين گشته ز تو خطه طوس
آستان مقدس رضوى، اين شتر را از صاحبش خريد و آن را در بيابان با ساير شترهاى حضرت آزادانه روان ساخت.
اى كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس
اشك فردوس برين گشته ز تو خطه طوس
هر كه آيد بگدائى بدر خانه تو
حاش لله كه ز درگاه تو گردد ماءيوس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر