33 : باد پرده اى را براى حضرت كنار زد

وقتى كه امام رضا (عليه السلام) به وليعهدى ماءمون انتخاب شد بسيارى از اطرافيان ماءمون از اين امر ناراحت شدند، چون مى ترسيدند حكومت از دست بنى عباس خارج و در دست فرزندان فاطمه (صلى الله عليه و آله و سلم) قرار گيرد.
هر روز كه امام رضا (صلى الله عليه و آله و سلم) نزد ماءمون مى رفتند عده اى كه در راهرو (دهليز) كاخ مسئوليتى داشتند به احترام امام بر مى خواستند و سلام مى كردند و پرده را كنار مى زدند تا حضرت وارد شوند و به هنگام خروج آن حضرت نيز اين كار را تكرار مى كردند.
روزى آنها به خاطر خشم و نفرتى كه نسبت به امام پيدا كرده بودند تصميم گرفتند وقتى كه حضرت وارد شدند از او روى بگردانند و سلام نكنند و پرده را بالا نزنند!
اما وقتى كه حضرت وارد شدند همه بى اختيار برخواسته و سلام كردند، و پرده را بالا گرفتند تا حضرت داخل شدند، بعد از رفتن امام (عليه السلام) آنان يكديگر را سرزنش كردند كه چرا طبق نقشه قبلى عمل نكردند و تصميم گرفتند كه فردا پرده را براى حضرت بالا نگه ندارند.
روز بعد كه امام (عليه السلام) وارد شدند آنها برخواستند و سلام كردند، اما همچنان بر سر جاى خود ايستادند و پرده را كنار نزدند، ولى با كمال تعجب ديدند كه بادى شديد برخواست و از همان طرف كه هر روز آنها پرده را كنار مى زدند، پرده را كنارى برد و حضرت بدون زحمت وارد شدند، سپس با هم تمام شد! پرده در جاى خود استاد و به هنگام خارج شدند حضرت نيز بادى از جهت مخالف وزيد و پرده را كنار زد تا حضرت خارج شد.
پس از دفن حضرت آنها با يكديگر به مذاكره نشسته و گفتند: اين شخص ‍ منزلت و مقام بزرگى نزد خدا دارد و مثل حضرت سليمان خداوند باد را در اختيار او قرار داده است، بهتر اين است كه خودمان پرده را كنار بزنيم و به خدمت او برخيزيم كه اين به صلاح ما مى باشد و از آن به بعد چنان كردند.

خواهى كه تو را درد بدرمان برسد
يا اينكه شب هجر بپايان برسد

جهدى كن و دست زن به دامان رضا (عليه السلام)
تا سختى تو زود باسان برسد

هیچ نظری موجود نیست: