2. درد دل با استاد

علامه طباطبایی در کشاکش زندگی پربار و توأم با رنجش عجایبی بس آموزنده و سودمند داشت، ایشان می فرمود:

« در ایام تحصیلاتم که در نجف بودم، در یکی از سالها ارتباط ما در عراق با ایران بسیار با دشواری انجام می گرفت، که خود موجب تنگناهای مالی و فقدان امکانات اولیه زندگی می گردید.
اضافه بر مشکل اقتصادی، خشونت هوا و گرمای زاید الوصف نجف در آن تابستانهای طولانی، ما را در سختی و فشار قرار می داد. یک روز که حسابی از چنین شرایط ناگوار و ناراحت کننده ای خسته شده بودم و ابرهای یأس و اندوه آسمان ذهن و اندیشه ام را مشوش ساخته بود به خدمت استاد آیت الله العظمی سید علی آقا قاضی رفته و قصه دل با او گفتم و زخمهای زندگی را برایش تشریح کردم .
استاد با عنایت خاصی مرا موعظه نمود و به دلداریم پرداخت و آن چنان بیانات شگفت انگیز و مؤثر او، بر صحنه دلم نقش بسته بود که تمامی آن را زدوده و آرامش خاصی را برایم به ارمغان آورد و آنگاه که از خدمت آن استاد معظم مراجعت می کردم گویی آن چنان سبکبارم که در زندگی هیچ گونه ملالی ندارم. »

هیچ نظری موجود نیست: