آقای گرامی برای استاد مجاهدی تعریف كردند:
در منزل آقای موحدیان جلسه هفتگی انجمن محیط در قم دایر شده بود ابیاتی از مسمط مخمسی را كه در منقبت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) سروده بودم از نظر شما گذرانیدم و شما آن را در یك مورد اصلاح كردید و مرا به اتمام آن ترغیب نمودید، ولی من به خاطر گرفتاریهای شغلی نتوانستم آن را به پایان برسانم و چندی بعد عازم مشهد شدم.
هنگامی كه به حرم مطهر مشرف شدم از آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) دو مطلب را تقاضا كردم:
1) توفیق اتمام شعر ناتمامی كه سروده بودم!
2) توفیق زیارت آقای مجتهدی!
بلافاصله انقلاب حالی پیدا كردم و در حرم مطهر شعر مناقبی ناتمام خود را به پایان بردم و از عنایت آن امام رئوف تشكر كردم و فهمیدم كه تقاضای دوم مرا نیز برآورده خواهند ساخت!
فردای آن روز توفیق دیدار آن ولیّ خدا نصیبم شد و با آن كه كسالت داشتند و بر روی تخت استراحت میكردند، با آغوش باز مرا پذیرفتند و مورد عنایت خود قرار دادند.
عرض كردم:
دیروز، از آقا امام رضا (علیه السلام) تقاضا كردم كه توفیق دیدار شما را پیدا كنم و خدا را شكر كه امروز به این توفیق نائل آمدم.
فرمودند:
آقاجان! شما از حضرت تقاضای دیگری هم داشتید!
عرض كردم:
خیر! فقط زیارت شما را تقاضا كردم!
فرمودند:
آقاجان! شما از حضرت تقاضای دیگری هم داشتید!
ناگهان به خاطرم آمد كه اولین تقاضای من از حضرت، اتمام شعر ناتمامی بود كه سروده بودم، لذا عرض كردم:
ببخشید! فراموش كرده بودم! شعری برای حضرت سروده بودم كه ناتمام بود و تقاضا كردم كه توفیق سرودن بقیه ابیات آن را به من عنایت كنند.
فرمودند:
بله آقا جان! این خواسته اصلی شما بود! و حضرت هم عنایت فرمودند. بعد پرسیدند:
این شعر را آقای مجاهدی هم دیدهاند؟!
عرض كردم:
بله! یك قسمت آن را تصحیح كردهاند.
فرمودند:
شعر عنایتی آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شنیدن دارد، آن را برای ما بخوانید.
وقتی كه شعر را برای ایشان خواندم، فرمودند:
من اشعار زیادی در مناقب حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) خوانده و شنیدهام ولی اشعار عنایتی امام لطف دیگری دارد. نسخهای از آن را برای من مرحمت كنید تا خوشنویسی آن را بنویسد و بعد از قاب كردن در این اتاق الصاق شود.
در منزل آقای موحدیان جلسه هفتگی انجمن محیط در قم دایر شده بود ابیاتی از مسمط مخمسی را كه در منقبت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) سروده بودم از نظر شما گذرانیدم و شما آن را در یك مورد اصلاح كردید و مرا به اتمام آن ترغیب نمودید، ولی من به خاطر گرفتاریهای شغلی نتوانستم آن را به پایان برسانم و چندی بعد عازم مشهد شدم.
هنگامی كه به حرم مطهر مشرف شدم از آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) دو مطلب را تقاضا كردم:
1) توفیق اتمام شعر ناتمامی كه سروده بودم!
2) توفیق زیارت آقای مجتهدی!
بلافاصله انقلاب حالی پیدا كردم و در حرم مطهر شعر مناقبی ناتمام خود را به پایان بردم و از عنایت آن امام رئوف تشكر كردم و فهمیدم كه تقاضای دوم مرا نیز برآورده خواهند ساخت!
فردای آن روز توفیق دیدار آن ولیّ خدا نصیبم شد و با آن كه كسالت داشتند و بر روی تخت استراحت میكردند، با آغوش باز مرا پذیرفتند و مورد عنایت خود قرار دادند.
عرض كردم:
دیروز، از آقا امام رضا (علیه السلام) تقاضا كردم كه توفیق دیدار شما را پیدا كنم و خدا را شكر كه امروز به این توفیق نائل آمدم.
فرمودند:
آقاجان! شما از حضرت تقاضای دیگری هم داشتید!
عرض كردم:
خیر! فقط زیارت شما را تقاضا كردم!
فرمودند:
آقاجان! شما از حضرت تقاضای دیگری هم داشتید!
ناگهان به خاطرم آمد كه اولین تقاضای من از حضرت، اتمام شعر ناتمامی بود كه سروده بودم، لذا عرض كردم:
ببخشید! فراموش كرده بودم! شعری برای حضرت سروده بودم كه ناتمام بود و تقاضا كردم كه توفیق سرودن بقیه ابیات آن را به من عنایت كنند.
فرمودند:
بله آقا جان! این خواسته اصلی شما بود! و حضرت هم عنایت فرمودند. بعد پرسیدند:
این شعر را آقای مجاهدی هم دیدهاند؟!
عرض كردم:
بله! یك قسمت آن را تصحیح كردهاند.
فرمودند:
شعر عنایتی آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شنیدن دارد، آن را برای ما بخوانید.
وقتی كه شعر را برای ایشان خواندم، فرمودند:
من اشعار زیادی در مناقب حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) خوانده و شنیدهام ولی اشعار عنایتی امام لطف دیگری دارد. نسخهای از آن را برای من مرحمت كنید تا خوشنویسی آن را بنویسد و بعد از قاب كردن در این اتاق الصاق شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر