فرزند ایشان نقل می کند :
در سال های آخر عمر شریف مرحوم آقا که ضعف جسمانی ناشی از کهولت سن و بیماری بر وی عارض شده بود، بر آن شدیم که دست شویی و حوضی برای وضو ساختن ایشان در کنار اتاق ایشان درست کنیم و برای آن مقداری ماسه و سیمان و آجر آوردیم. آقا فرمود:
« این مصالح را که آوردید پولش را حساب کردید یا نه؟ من می خواهم روی آن بایستم و وضو بسازم. »
در سال های آخر عمر شریف مرحوم آقا که ضعف جسمانی ناشی از کهولت سن و بیماری بر وی عارض شده بود، بر آن شدیم که دست شویی و حوضی برای وضو ساختن ایشان در کنار اتاق ایشان درست کنیم و برای آن مقداری ماسه و سیمان و آجر آوردیم. آقا فرمود:
« این مصالح را که آوردید پولش را حساب کردید یا نه؟ من می خواهم روی آن بایستم و وضو بسازم. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر