محبت هاى مادر على عليه السلام به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم

روزى كه ابوطالب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را از عبدالمطلب گرفت و به خانه آورد و به همسرش فاطمه بنت اسد گفت : بدان كه اين فرزند براى من از جان و مالم عزيزتر است و مراقب باش كه مبادا احدى جلوى او را از آنچه كه مى خواهد بگيرد.
فاطمه كه اين سخن را شنيد تبسمى كرد و گفت : آيا سفارش فرزندم را به من مى كنى ! در صورتيكه او از جان و فرزندانم نزد من عزيزتر مى باشد! براستى كه فاطمه او را بسيار دوست مى داشت و كمال مراقبت را از وى مى كرد و هر آنچه مى خواست براى آن حضرت فراهم مى نمود و از مادر به وى بيشتر مهربانى و محبت مى كرد، از طرفى هم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) او را مادر خود مى دانست .
نوشته اند چون فاطمه بنت اسد از دنيا رفت على (عليه السلام ) خبر مرگ او را به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) داد.
على (عليه السلام ) فرمود: مادرم مرد!
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: به خدا قسم مادر من هم بود و سپس در مراسم كفن و دفن او حاضر شد و پيراهن مخصوص خود را داد تا او در آن پيراهن كفن كنند و سپس هنگام دفن نزديك آمد و جنازه را به دوش گرفت و همچنان زير جنازه تا كنار رفت .
چون سبب آن كارها را پرسيدند آن حضرت فرمود: امروز نيكى هاى ابوطالب را از دست دادم فاطمه به اندازه اى به من علاقه داشت كه بسا چيزى در خانه اندوخته داشت ؛ و مرا بر خود و فرزندان اش مقدم مى داشت .

هیچ نظری موجود نیست: