محمد بن يوسف مى گويد:
به بيمارى كورك - نوعى زخم چركين - مبتلا شدم. پزشكان مرا معاينه كردند و براى درمان، پول زيادى هزينه كردم، اما بهبودى حاصل نشد.
نامه اى به محضر مبارك امام زمان (عليه السلام) نوشتم و از حضرتش التماس دعا نمودم.
امام (عليه السلام) مرقوم فرمود:
البسك الله العافيه و جعلك معنا فى الدنيا و الاخره.
((خدا تو را لباس عافيت بپوشاند، و تو را در دنيا و آخرت با ما قرار دهد)).
هنوز يك هفته نگذشته بود كه محل زخم بهبود يافت. در اين هنگام، پزشكى از دوستان ما را فرا خواندم، و محل زخم را به او نشان دادم.
گفت: ما براى اين زخم دارويى نمى شناسيم. بهبودى آن تنها از ناحيه حق تعالى بوده است.
به بيمارى كورك - نوعى زخم چركين - مبتلا شدم. پزشكان مرا معاينه كردند و براى درمان، پول زيادى هزينه كردم، اما بهبودى حاصل نشد.
نامه اى به محضر مبارك امام زمان (عليه السلام) نوشتم و از حضرتش التماس دعا نمودم.
امام (عليه السلام) مرقوم فرمود:
البسك الله العافيه و جعلك معنا فى الدنيا و الاخره.
((خدا تو را لباس عافيت بپوشاند، و تو را در دنيا و آخرت با ما قرار دهد)).
هنوز يك هفته نگذشته بود كه محل زخم بهبود يافت. در اين هنگام، پزشكى از دوستان ما را فرا خواندم، و محل زخم را به او نشان دادم.
گفت: ما براى اين زخم دارويى نمى شناسيم. بهبودى آن تنها از ناحيه حق تعالى بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر