پس از انجام مراسم باشكوه جشن ولايتعهدى و دستور خطبه خواندن و سكه زدن به نام حضرت رضا عليه السلام از چند جهت ميان گروههاى مختلف كه عقيده متفاوت داشتند شورى بر پا كرد؛ دسته اى خرسند بودند از اين كه امكان دارد منصب امامت الهى ديگر دستخوش جبر و ستم حكومت وقت قرار نگيرد و آرزوى ديرين شيعه - كه سالهاى سال در دل داشتند - جامه عمل بپوشد.
گروهى كه از عقيده خوارج پيروى مى كردند و در خشك مقدسى به بدان درجه رسيده بودند كه حتى فعل امام را هم نمى توانستند حمل بر صحت نمايند.
اعتراضى شديد داشتند كه چرا بايد على بن موسى الرضا عليه السلام ولايتعهدى را قبول و در كار ستمگرى شركت نمايد.
اثر ديگرى كه اين جريان گذاشت در رجال دربار، از فضل بن سهل ذوالرياستين گرفته تا خود ماءمون به قدرى حاد و عميق بود كه به شهادت حضرت رضا عليه السلام و قتل فضل بن سهل و عده ديگرى منجر شد؛ اينكه به نمونه اى از بعضى وقايع شاهد بر اين مطلب اشاره مى كنيم .
گروهى كه از عقيده خوارج پيروى مى كردند و در خشك مقدسى به بدان درجه رسيده بودند كه حتى فعل امام را هم نمى توانستند حمل بر صحت نمايند.
اعتراضى شديد داشتند كه چرا بايد على بن موسى الرضا عليه السلام ولايتعهدى را قبول و در كار ستمگرى شركت نمايد.
اثر ديگرى كه اين جريان گذاشت در رجال دربار، از فضل بن سهل ذوالرياستين گرفته تا خود ماءمون به قدرى حاد و عميق بود كه به شهادت حضرت رضا عليه السلام و قتل فضل بن سهل و عده ديگرى منجر شد؛ اينكه به نمونه اى از بعضى وقايع شاهد بر اين مطلب اشاره مى كنيم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر