روزى رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) پس از نماز جماعت در مسجد به طرف منبر رفتند تا مردم را موعظه نمايند، در اين اثناء چشم مباركشان به جوانى از اصحاب و ياران افتاد كه رنگ صورتش پريده و زرد شده بود.
رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) احوالش را پرسيد، اين جوان كه به رسول خدا علاقه زيادى داشت و فراق پيامبر برايش بسيار سخت بود، عرض كرد: ((يا رسول الله! غصه اى از ديروز تا به حال مرا فرا گرفته است و آن اين است كه آيا در روز قيامت و پس از آن در كنار شما خواهم بود يا نه؟)).
در آن لحظه وحى بر پيامبر نازل شد، حضرت هم اين آيه را براى جوان تلاوت فرمود: و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا
كسانى كه خدا و پيامبرش را اطاعت نمايند، با كسانى هستند كه خداوند به آنها نعمت عنايت فرموده است و آنان پيامبران، راستگويان و شهداء و برجستگان هستند، همانا ايشان خوب دوستانى هستند.
اى مايه اميد دل، اى رحمت خدا
اى اولين تجلى حق، ختم انبياء
اى كنيت مقدس و اسماء اقدست
بوالقاسم و محمد و محمود و مصطفا
رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) احوالش را پرسيد، اين جوان كه به رسول خدا علاقه زيادى داشت و فراق پيامبر برايش بسيار سخت بود، عرض كرد: ((يا رسول الله! غصه اى از ديروز تا به حال مرا فرا گرفته است و آن اين است كه آيا در روز قيامت و پس از آن در كنار شما خواهم بود يا نه؟)).
در آن لحظه وحى بر پيامبر نازل شد، حضرت هم اين آيه را براى جوان تلاوت فرمود: و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا
كسانى كه خدا و پيامبرش را اطاعت نمايند، با كسانى هستند كه خداوند به آنها نعمت عنايت فرموده است و آنان پيامبران، راستگويان و شهداء و برجستگان هستند، همانا ايشان خوب دوستانى هستند.
اى مايه اميد دل، اى رحمت خدا
اى اولين تجلى حق، ختم انبياء
اى كنيت مقدس و اسماء اقدست
بوالقاسم و محمد و محمود و مصطفا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر