آيه انفاق و عمل اصحاب

وقتى كه آيه مباركه ذيل نازل شد: ((هرگز به نيكى نمى رسيد، مگر از آنچه دوست داريد انفاق كنيد))
عده اى از اصحاب حضرت خدمت ايشان رفتند، عرض كردند مى خواهند به اين آيه عمل كنند.
((ابو طلحه انصارى)) از دلاوران صدر اسلام و كسى بود كه در جنگ احد جلوى پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مى ايستاد، تا اگر تيرى آمد، به بدن وى بخورد و آسيبى به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نرسد.
ابو طلحه پس از نزول آيه خدمت حضرت شرفياب شد و عرض كرد:
((يا رسول الله! من نخلستانى دارم كه از ديگر نخلستان هايم آماده تر و پربارتر است، همچنين چشمه آبى در آن جارى است و قيمت زيادى هم دارد، مايل هستم اين نخلستان را در راه خدا بدهم، چون از همه چيز آن را بيشتر دوست دارم)).
رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) او را تشويق كردند و از او خواستند كه باغستان را براى فرزندانش وقف كند.
شخص ديگرى خدمت حضرت رسيد و عرض كرد:
((يا رسول الله، من كنيزى دارم كه از همه چيز نزد من عزيزتر است، او را در راه خدا آزاد كردم.))
((زيد بن حارثه)) چون از نزول آيه فوق مطلع شد به پيامبر عرض كرد: يا رسول الله! من اسب زيبائى دارم كه بسيار ارزشمند است، آن را تقديم شما كردم تا در هر راهى كه صلاح مى دانيد استفاده شود.))
رسول اكرم، اسب را به كسى بخشيدند تا در مصارف خير و در ميادبن جنگ به نفع اسلام مورد استفاده قرار گيرد.

گوش كن يك دم ايا مرد خدا
تا بگويم بهرت از جود و سخا
اين صفت چون دوست دارد ذوالجلال
هركه دارد شد خوشا او رابحال
هر كه داراى سخاوت شد يقين
هست جاى او بفردوس برين
حاتم طائى مگر كافر نبود
كيش وى بر سجده آذر نبود
پس چرا حاتم دمادم زنده است
زنده نامش مانده كى او مرده است
بس كه بودنش بخشش و جود و سخا
نام نيكش مانده در عالم به جا

هیچ نظری موجود نیست: