۴- و اما حق السمع فتنزیهه [ عن ] ان تجعله طریقا الی قلبک الا لفوهه کریمه تحدث فی قلبک خیرا او تکسب خلقا کریما فانه باب الکلام الی القلب یودی به ضروب المعانی علی ما فیها من خیر او شر و لا قوه الا بالله.
حق گوش آن است که آن را راهی به سوی دل خویش نسازی [ و هر چیزی را از طریق آن به قلب خویش وارد نکنی ] مگر سخن خوبی که در دلت خیری را پدید آورد یا اخلاق والایی را بدان به دست آوری ، چرا که گوش دروازه سخن به سوی دل است ، که معانی گوناگونی را که خیر و یا شر در بردارند ، به آن می رساند . و لا قوه الا بالله.
حق گوش آن است که آن را راهی به سوی دل خویش نسازی [ و هر چیزی را از طریق آن به قلب خویش وارد نکنی ] مگر سخن خوبی که در دلت خیری را پدید آورد یا اخلاق والایی را بدان به دست آوری ، چرا که گوش دروازه سخن به سوی دل است ، که معانی گوناگونی را که خیر و یا شر در بردارند ، به آن می رساند . و لا قوه الا بالله.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر