۳- و اما حق اللسان فاکرامه عن الخنا و تعویده علی الخیر و حمله علی الادب و اجمامه الا لموضع الحاجه و المنضعه للدین و الدنیا و اعفاوه من الفضول الشنعه القلیله الفائده التی لا یومن ضررها مع قله عادتها و بعد شاهد العقل و الدلیل علیه و تزین العاقل بعقله حسن سیرته فی لسانه و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
اما حق زبان این است که آن را گرامی تر از آن بداری که دشنام بگوید ، و به گفتار نیک عادتش دهی ، و بر ادب وادارش سازی ، و آن را در کام نگهداری مگر در جایی که نیاز باشد یا برای دین و دنیا سودمند افتد ، و آن را از زیاده گویی مبتذل کم فایده ، که با وجود سود اندکش از زیانش در امان نیستیم بازداری ، زبان گواه عقل و دلیل بر آن است ، و [ نشانه ] آراستگی عاقل به عقل همان رفتار نیک او در حق زبانش [= خوب به کار بردن زبان ] است . و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
اما حق زبان این است که آن را گرامی تر از آن بداری که دشنام بگوید ، و به گفتار نیک عادتش دهی ، و بر ادب وادارش سازی ، و آن را در کام نگهداری مگر در جایی که نیاز باشد یا برای دین و دنیا سودمند افتد ، و آن را از زیاده گویی مبتذل کم فایده ، که با وجود سود اندکش از زیانش در امان نیستیم بازداری ، زبان گواه عقل و دلیل بر آن است ، و [ نشانه ] آراستگی عاقل به عقل همان رفتار نیک او در حق زبانش [= خوب به کار بردن زبان ] است . و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر