۷- حق دست

و اما حق یدک فان لا تبسطها الی ما لا یحل لک [ فتنال] بما تبسطها الیه من ید العقوبه فی الاجل ومن الناس بلسان اللائمه فی العاجل و لا تقبضها مما افترض الله علیها و لکن توقرها بقبضها عن کثیر مما لا یحل لها و تبسطها الی کثیر مما لیس علیها فاذا هی قد عقلت و شرفت فی العاجل وجب لها حسن الثواب من الله فی الاجل.

و اما حق دستت آن است که آن را به چیزی که بر تو حلال نیست نگشایی [ دراز نکنی ] تا به خاطر دست درازی بر حرام در آخرت به عقوب الهی گرفتار شوی ، و در این جهان نیز به نکوهش مردم مبتلا شوی ، و دست از چیزهایی که خداوند بر آن واجب کرده نبندی ، و در عین حال آن را با بستن از بسیاری چیزها که برایش مباح است [ حرمت ندارد ولی ترک آن بهتر است ] و گشودن در بسیاری از چیزها که بر آن واجب نیست [ ولی فعل آن بهتر است ] شکوهی بیشتر بخش ، [ و خلاصه به ترک حرام و فعل واجب بسنده مکن ، بلکه به ترک مکروه و فعل مستحب نیز اهتمام بورز ] و چون دست تو در این جهان [ بر کارهای حرام ] بسته ماند و [ به انجام کارهای مستحب ] شرافت یافت [ و سخاوتمند و اهل بخشش شد ] پاداش نیک در قیامت بر آن واجب می گردد.

هیچ نظری موجود نیست: