حرف دلمان را به خدا بگوییم؛ خدایی که مهربان و رئوف است. ما درد دلمان را به هر کس دیگر که بگوییم، به ما سرکوفت می زند و سرزنش می کند، ولی خداوند این طور نیست؛ اگر او را به یکتایی صدا بزنی، او تو را به بندگی صدا می زند.
اگر با خدا باشی، خدا با تو خواهد بود. خودش فرموده که اگر دست به دامان من بگیری، دستت را می گیرم. اگر هم خدا را فراموش کنی و از او بگریزی و یاری اش نکنی، روزی ( که به یاری اش احتیاج داری ) تو را یاری نخواهد کرد.
زندگی دنیا بدون رضایت خدا، عاقبتش رنج است، ولی پایان بندگی برای خدا، گنج است. پس به سوی گنج برویم که از رنج بهتر است. به سوی راه راست و صراط مستقیم برویم.
راه دست خداست و هدف هم خداست، ولی فرمان عبادت را دست ما داده اند. ما از راه خبر نداریم و فقط هدف را باید گم نکنیم و فرمان را محکم بگیریم. یک آن غفلت، ما را از راه منحرف می کند. آدم فرمان را باید میزان بگیرد و فکرش به جای دیگر نرود و الا تصادف می کند. در این راه هر چه انسان پیش برود، هیچ می شود؛ هر چه بیش تر باور کند و بفهمد، هیچ تر می شود و خودش را بیش تر نیازمند خدا می بیند. اما در عوض در برابر دشمنان خدا قدرتمند تر می شود.
دل به خدا ببندید و به دامان او چنگ بزنید.
اگر به سوی خدا بروید، سقوط نمی کنید. هر کس دل به درخت دنیا بست، درخت دنیا پوسید و فرو ریخت؛ یک عمر زندگی درست کرد، همه را ویران کردند. دنیا مال دنیاست. مال و ملک دنیا فقط چند روزی دست شماست، بعد از شما می گیرند و مال کس دیگری می شود.
هر کس عاشقانه خدا را صدا زد و امر او را پذیرفت، خداوند هم او را می پذیرد و همه جا صدای او را می شنود و اجابت می کند. خداوند انسان را اشرف مخلوقات خودش قرار داده و بالاترین درجات را برای انسان های پاکدل مقرر ساخته و راضی نیست که بنده اش ضایع شود. دوست دارد او را به درجات بالا ببرد.
این دنیا برای ما منزل و مأوا نیست. عالم به این بزرگی، جای هیچ کدام از ما نیست. از هر راهی بروی بسته است، غیر از «صراط مستقیم» ... . همه جا باید با خدا و به یاد خدا باشیم و شکر او را به جا بیاوریم. دست به دامان خدا بزنیم و یکدیگر را دعا کنیم و بدانیم که از چه کسی طلب می کنیم.
ما به خدا احتیاج داریم، اما نمی رویم سراغ او. ولی خدا که به ما احتیاجی ندارد، می آید سراغ ما. خدا مهربانی اش را بر ما ثابت می کند. اگر او دست ما را نگیرد، غرق شده ایم. اگر او بیدارمان نکند، در خواب غفلت می مانیم.
اگر با خدا باشی، خدا با تو خواهد بود. خودش فرموده که اگر دست به دامان من بگیری، دستت را می گیرم. اگر هم خدا را فراموش کنی و از او بگریزی و یاری اش نکنی، روزی ( که به یاری اش احتیاج داری ) تو را یاری نخواهد کرد.
زندگی دنیا بدون رضایت خدا، عاقبتش رنج است، ولی پایان بندگی برای خدا، گنج است. پس به سوی گنج برویم که از رنج بهتر است. به سوی راه راست و صراط مستقیم برویم.
راه دست خداست و هدف هم خداست، ولی فرمان عبادت را دست ما داده اند. ما از راه خبر نداریم و فقط هدف را باید گم نکنیم و فرمان را محکم بگیریم. یک آن غفلت، ما را از راه منحرف می کند. آدم فرمان را باید میزان بگیرد و فکرش به جای دیگر نرود و الا تصادف می کند. در این راه هر چه انسان پیش برود، هیچ می شود؛ هر چه بیش تر باور کند و بفهمد، هیچ تر می شود و خودش را بیش تر نیازمند خدا می بیند. اما در عوض در برابر دشمنان خدا قدرتمند تر می شود.
دل به خدا ببندید و به دامان او چنگ بزنید.
اگر به سوی خدا بروید، سقوط نمی کنید. هر کس دل به درخت دنیا بست، درخت دنیا پوسید و فرو ریخت؛ یک عمر زندگی درست کرد، همه را ویران کردند. دنیا مال دنیاست. مال و ملک دنیا فقط چند روزی دست شماست، بعد از شما می گیرند و مال کس دیگری می شود.
هر کس عاشقانه خدا را صدا زد و امر او را پذیرفت، خداوند هم او را می پذیرد و همه جا صدای او را می شنود و اجابت می کند. خداوند انسان را اشرف مخلوقات خودش قرار داده و بالاترین درجات را برای انسان های پاکدل مقرر ساخته و راضی نیست که بنده اش ضایع شود. دوست دارد او را به درجات بالا ببرد.
این دنیا برای ما منزل و مأوا نیست. عالم به این بزرگی، جای هیچ کدام از ما نیست. از هر راهی بروی بسته است، غیر از «صراط مستقیم» ... . همه جا باید با خدا و به یاد خدا باشیم و شکر او را به جا بیاوریم. دست به دامان خدا بزنیم و یکدیگر را دعا کنیم و بدانیم که از چه کسی طلب می کنیم.
ما به خدا احتیاج داریم، اما نمی رویم سراغ او. ولی خدا که به ما احتیاجی ندارد، می آید سراغ ما. خدا مهربانی اش را بر ما ثابت می کند. اگر او دست ما را نگیرد، غرق شده ایم. اگر او بیدارمان نکند، در خواب غفلت می مانیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر