آدم اگر می خواهد آدم باشد، باید آرام باشد. آرامش که پیدا کرد، می تواند عاشق شود و علاقه اش به حقیقت بیش تر می شود. آرامش که باشد، می توان خود را مهار کرد. پس آرام باشیم تا آدم باشیم.
گوش چرانی نکنید که گناه، حقیقت و معنویت را از شما می راند.
گوش چرانی ( یعنی) گوش دادن به موسیقی (حرام)، به ساز و آواز دنیا، به غیبت و بهتان، معرفت را از آدم دور می کند. کسی که از امر خدا برکنار باشد ( و اطاعت نکند )، هر چه در این دنیا کار کند، برای خودش نکرده؛ برای اولادش کرده، برای دنیا و مردم دنیا کرده و عاقبت خودش با دست خالی و خجالت زده از دنیا خواهد رفت.
زبان چرانی نکنید؛ هم درد دلتان را و حالتان را دیگران پی می برند و هم کارتان می شود بدبختی؛ تهمت و غیبت. کسی که زبان چرانی می کند، هر چه خدا گفته باشد، می گوید «نه» و هر چه خودش بخواهد، همان می شود. سرانجامش هم این است که یک روز می بیند با خجالت باید از دنیا برود.
جسم مانند فرودگاه است و روح مانند هواپیما. هواپیمای روح در فرودگاه جسم می نشیند. خداوند بنده اش را به مهمانی خود دعوت کرده و او باید روحش را به سوی خدا به پرواز درآورد. تا نفس قطع شود ( و مرگ فرا رسد) هواپیما به پرواز در می آید.
اما اگر نقص فنی داشته باشد، سقوط می کند؛ «گناه» نقص فنی این هواپیماست. کسی که نقص فنی نداشته باشد، به مهمانی خالق می رود و آن جا روزی می خورد.
دفتر دل ما مثل برگه چک است؛ هر چه در آن بنویسند، جا دارد، می توانند میلیون ها تومان در آن بنویسند. اما اگر قلم خوردگی داشته باشد، اعتبار ندارد و از قیمت می افتد. خدا را همه جا یاد کنیم تا بندگی ما قلم خوردگی نداشته باشد؛ قلم خوردگی گناه، قلم خوردگی ترک عبادت.
شیطان از راه گناه، هم وارد روح انسان می شود و هم وارد جسم او، و بدین ترتیب او را بیمار می کند؛ دچار غرور می کند. ( وقتی چنین شد) دیگر انسان نمی تواند حلال و حرام را تشخیص دهد و از پرستش موحدانه خداوند هم باز می ماند. نتیجه این می شود که انسان از هستی خدا عقب می ماند؛ یعنی دیگر به حقیقت نمی رسد.
خداوند اختیار خلق گناه را به آدمی داده. این انسان خودش گناه برای خودش خلق می کند. خداوند به او می گوید: این حرف را نگو! اما او حرف دل پسند خود را می زند و همان را می کند که خودش می خواهد.
تا گرفتار نشده ایم و گناه ما را له و بیچاره نکرده، به سوی خالق توبه پذیر برگردیم و توبه کنیم، خالق بنده پذیر، برگشته ها را دوست دارد و دستشان را می گیرد.
گوش چرانی نکنید که گناه، حقیقت و معنویت را از شما می راند.
گوش چرانی ( یعنی) گوش دادن به موسیقی (حرام)، به ساز و آواز دنیا، به غیبت و بهتان، معرفت را از آدم دور می کند. کسی که از امر خدا برکنار باشد ( و اطاعت نکند )، هر چه در این دنیا کار کند، برای خودش نکرده؛ برای اولادش کرده، برای دنیا و مردم دنیا کرده و عاقبت خودش با دست خالی و خجالت زده از دنیا خواهد رفت.
زبان چرانی نکنید؛ هم درد دلتان را و حالتان را دیگران پی می برند و هم کارتان می شود بدبختی؛ تهمت و غیبت. کسی که زبان چرانی می کند، هر چه خدا گفته باشد، می گوید «نه» و هر چه خودش بخواهد، همان می شود. سرانجامش هم این است که یک روز می بیند با خجالت باید از دنیا برود.
جسم مانند فرودگاه است و روح مانند هواپیما. هواپیمای روح در فرودگاه جسم می نشیند. خداوند بنده اش را به مهمانی خود دعوت کرده و او باید روحش را به سوی خدا به پرواز درآورد. تا نفس قطع شود ( و مرگ فرا رسد) هواپیما به پرواز در می آید.
اما اگر نقص فنی داشته باشد، سقوط می کند؛ «گناه» نقص فنی این هواپیماست. کسی که نقص فنی نداشته باشد، به مهمانی خالق می رود و آن جا روزی می خورد.
دفتر دل ما مثل برگه چک است؛ هر چه در آن بنویسند، جا دارد، می توانند میلیون ها تومان در آن بنویسند. اما اگر قلم خوردگی داشته باشد، اعتبار ندارد و از قیمت می افتد. خدا را همه جا یاد کنیم تا بندگی ما قلم خوردگی نداشته باشد؛ قلم خوردگی گناه، قلم خوردگی ترک عبادت.
شیطان از راه گناه، هم وارد روح انسان می شود و هم وارد جسم او، و بدین ترتیب او را بیمار می کند؛ دچار غرور می کند. ( وقتی چنین شد) دیگر انسان نمی تواند حلال و حرام را تشخیص دهد و از پرستش موحدانه خداوند هم باز می ماند. نتیجه این می شود که انسان از هستی خدا عقب می ماند؛ یعنی دیگر به حقیقت نمی رسد.
خداوند اختیار خلق گناه را به آدمی داده. این انسان خودش گناه برای خودش خلق می کند. خداوند به او می گوید: این حرف را نگو! اما او حرف دل پسند خود را می زند و همان را می کند که خودش می خواهد.
تا گرفتار نشده ایم و گناه ما را له و بیچاره نکرده، به سوی خالق توبه پذیر برگردیم و توبه کنیم، خالق بنده پذیر، برگشته ها را دوست دارد و دستشان را می گیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر