استاد می فرمودند:
در خانه قبلی ( کوچه آبشار قم) یک نفر از کسانی که تدریس علوم دینی می کرد نزدم آمد.
او گرفتاری داشت و از زنش خیلی ناراحت بود.
از من دوائی برای رفع این گرفتاری خواست.
گفتم: شما قرآن بخوانید قضیه حل می شود.
آن اهل دانش گفت: دو سال است لای قرآن را باز نکردم.!!
در خانه قبلی ( کوچه آبشار قم) یک نفر از کسانی که تدریس علوم دینی می کرد نزدم آمد.
او گرفتاری داشت و از زنش خیلی ناراحت بود.
از من دوائی برای رفع این گرفتاری خواست.
گفتم: شما قرآن بخوانید قضیه حل می شود.
آن اهل دانش گفت: دو سال است لای قرآن را باز نکردم.!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر