انس با قرآن

حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:
« خدا قرار داده قرآن را آب زلالی بر تشنگی عالمان و بهاری برای قلوب دانشمندان و مقصدی برای راههای صالحان و دارویی که بعد از آن درد نباشد و نوری که با آن ظلمتی نیست. نهج البلاغه/خ198 »
طبیب مخصوص ایشان که بیست و هفت سال سابقه ارادتمندی دارند نقل می کنند که من هر وقت خدمتشان می رفتم ایشان مشغول تلاوت قرآن کریم بودند. آری آن مرجع بزرگ صبح و شام تلاوت قرآن می کردند و تا روزهای آخر عمرشان این برنامه را ادامه دادند و تلاوت قرآنشان در این دو وقت ترک نشد.

یکی از نوادگان ایشان می گویند:
« عصر ماه مبارک رمضانی در سن چهارده سالگی به حضور آقا مشرف شدم ایشان مشغول تلاوت قرآن بودند. سلام کردم و وارد شدم آقا جواب سلام را دادند و احوالپرسی فرمودند و دوباره شروع به قرائت قرآن نمودند. بعد از چند دقیقه مجدداً فرمودند:
« آیا قرآن می خوانی؟ »
و دقایقی تأمل کردند و بعد با آرامش و وقار مخصوص به خودشان به این مضمون فرمودند: « می دانی این خوب نیست که این ماه بگذرد و ما یک ختم قرآن نکنیم. »

قرآن را با تدبر می خواندند و در آیات توجه خاصی داشتند، و گاهی قطرات اشک از چشمانشان جاری می شد و می فرمودند:
« خدا می داند که من گاهی که به آیات عذاب می رسم این آیات همواره در مقابل چشم و گوش من است و مرا می لرزاند، که نکند جوری باشیم که مصداق این آیات قرار بگیریم. »
و گاهی می فرمودند:
« قرآن بهترین موعظه است هنگام قرائت قرآن در آن تدبر کنید به قصد اینکه از آن درس بگیرید، نه فقط برای ثوابش قرائت کنید در این صورت است که اشک چشمت جاری می شود و ببین به چه مقامی می رسی. »

قرآنهائی که به ایشان هدیه می شد مقید بودند آنها را بخوانند پس از یک دور تلاوت به دارالقرآن هدیه می کردند و می فرمودند: زکات قرآن به این است که خوانده شود، زیرا در قیامت قرآن از ما بازخواست می کند. قرآن هائی که توسط آقا قرائت شده در دارالقرآن ثبت گردیده است حتی قرآنهای نفیس خطی و غیر خطی که به دارالقرآن اهدا می شد برای اینکه در گنجینه دارالقرآن محبوس نشود. خود ایشان یک دور تلاوت می کردند.
ایشان احترام و خضوع خاصی در مقابل قرآن داشتند. و روی همین تواضع عظیم و ارادت نسبت به قرآن ایشان به قاریان قرآن هم احترام خاصی قائل بودند.
نقل می کنند: با وجود اینکه ایشان در بعد علمی و مرجعیت در مرتبه بالائی بودند یک بار جوان نوزده یا بیست ساله ای آمد خدمت آقا، این جوان از قرّاء مصر بود. و در قرائت قرآن نفر اول شده بود آقا به این جوان فرمودند:
« من سوره حمد را می خوانم، شما ببینید من درست می خوانم یا نه؟ »
و پیش جمعیت بلند بلند شروع به خواندن سوره حمد کردند، آن جوان قرائت آقا را تصدیق کرده و گفت: قرائت شما شبیه قرائت اهل حجاز است.

هیچ نظری موجود نیست: